575
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام

۴۶۹.الملهوف :هنگامى كه حسين عليه السلام ، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد ، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد : «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، دفاع كند ؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد ؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا ، به داد ما برسد ؟ آيا يارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا ، ما را يارى دهد ؟» .
پس صداى زنان ، به ناله برخاست . امام عليه السلام ، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليهاالسلامفرمود : «كودك خُردسالم را به من بده تا با او ، خداحافظى كنم» .
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد .
امام عليه السلام به زينب عليهاالسلام فرمود : «او را بگير !» . سپس ، كف دستانش را زير خون [ گلوى او ]گرفت تا پُر شدند . خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود : «آنچه بر من وارد مى شود ، برايم آسان است ؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست» .
امام باقر عليه السلام [ در باره آن خون ] فرموده است : «از آن خون ، يك قطره هم به زمين ، باز نگشت» . ۱

۴۷۰.الإرشاد :حسين عليه السلام جلوى خيمه نشست . فرزندش عبد اللّه بن حسين را ـ كه خُردسال بود ـ ، برايش آوردند . امام عليه السلام ، او را در دامانش نشانْد . مردى از بنى اسد ، او را با تيرى زد و ذبحش كرد . حسين عليه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى كه كفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمين ريخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر يارىِ آسمانى ات را از ما

1.لَمّا رَأَى الحُسَينُ عليه السلام مَصارِعَ فِتيانِهِ وأحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلى لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ، ونادى: هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّه ِ؟ هَل مِن مُوَحِّدٍ يَخافُ اللّه َ فينا؟ هَل مِن مُغيثٍ يَرجُو اللّه َ بِإِغاثَتِنا؟ هَل مِن مُعينٍ يَرجو ما عِندَ اللّه ِ في إعانَتِنا؟ فَارتَفَعَت أصواتُ النِّساءِ بِالعَويلِ، فَتَقَدَّمَ إلى بابِ الخَيمَةِ، وقالَ لِزَينَبَ: ناوِليني وَلَدِيَ الصَّغيرَ حَتّى اُوَدِّعَهُ، فَأَخَذَهُ وأومَأَ إلَيهِ لِيُقَبِّلَهُ، فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، ورَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ. قالَ الباقِرُ عليه السلام : فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ (الملهوف: ص ۱۶۸) .


گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
574

گفتنى است كه در شمارى از منابع متأخّر ، مطالبى در ذكر مصائب على اصغر ، گزارش شده است كه در منابع قابل استناد ، ديده نمى شود ؛ مانند آنچه در روضة الشهدا ، در پايان نقل زير ، در باره بى شير شدن مادر على اصغر آمده است كه :
[امام حسين عليه السلام ،] على اصغر را روى دست آورده و آواز داد كه :
اى قوم ! اگر به زعم شما ، من گناه كرده ام ، اين طفل ، بارى ، هيچ گناهى ندارد . وى را يك جرعه آب دهيد كه از غايتِ تشنگى ، شير در پستان مادرش نمانده .
يا آنچه در كتاب مَصرَعُ الحسين عليه السلام آمده كه :
در ميان لشكر عمر بن سعد ، در باره آب دادن به على اصغر ، اختلاف افتاد . ابن سعد به حَرمَله گفت : اين نزاع را قطع كن !
يا آنچه در سوگ نامه آل محمّد صلى الله عليه و آله آمده است كه :
حرمله به مختار گفت : اكنون كه مرا مى كُشى ، بگذار كارهاى خودم را بگويم تا قلبت را بسوزانم . اى امير ! من ، سه تير سه شاخه داشتم كه آنها را با زهر ، آميخته كرده بودم . با يكى از آنها ، گلوى على اصغر را در آغوش حسين ، دريدم ؛ با دومى ، قلب حسين را نشانه رفتم ... ، و با سومى ، گلوى عبد اللّه بن حسن را .
يا آنچه در مُحْرِقُ القلوب آمده است كه :
على اصغر ، بعد از تير خوردن ، به روى پدر نگريست و تبسّمى كرد و سپس به شهادت رسيد .
يا آنچه در عنوان الكلام آمده است كه :
شب يازدهم ، بعد از خوردن آب ، شير در پستان [رَباب] آمد . پستان ها[يش] را سرِ دست گرفت . همى گفت : نورِ ديده ، على اصغر ! كجايى ؟ پستان هاى من ، پُر از شير است !
يا اين كه به عملكرد سپاهيان ابن سعد ، بعد از واقعه عاشورا اشاره دارد :
قنداقه على اصغر را از زير خاك ، بيرون آوردند و سرِ او را به نيزه نمودند .
برخى از آنچه در منابع قابل استناد ، گزارش شده ، عبارت است از :

  • نام منبع :
    گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    با همکاری: طباطبایی نژاد، سید محمود ؛ سید طبایی، سید روح الله ؛ تلخیص : خوش نصیب، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 371941
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به