741
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام

فصل دوم : بازتاب كشته شدن امام حسين در ميان قاتلانش

2 / 1

يزيد بن معاويه

۶۴۹.تاريخ الطبرىـ به نقل از يونس بن حبيب جَرمى ـ: وقتى عبيد اللّه بن زياد ، حسين بن على عليه السلام و برادرانش را كشت، سرِ آنها را براى يزيد بن معاويه فرستاد . يزيد ، نخست ، از كشته شدن آنها شادمان گرديد و عبيد اللّه در نزد او جايگاهى والا پيدا كرد ؛ ولى زمانى طولانى نگذشت كه از كشته شدن حسين عليه السلام پشيمان شد و مى گفت: «اتّفاقى برايم نمى افتاد ، اگر براى پاسداشت شأن پيامبر و مراعات حقّ او و خويشاوندى اش، رنج حسين را تحمّل مى كردم و او را با خودم به خانه ام مى بردم و در آنچه مى خواست، حاكمش مى كردم ، هرچند كه مايه عيب و ضعف حكومتم مى شد!
خدا ، ابن مرجانه را لعنت كند! او بود كه حسين را بيرون آورد و مجبورش كرد . حسين خواست كه راهش را باز كنند تا برگردد ؛ امّا او چنين نكرد . حسين خواست تا زمانى كه خداوند عز و جل عمر او را به پايان مى رساند ، دستانش را در دستان من بگذارد و يا به سرحدّى از سرحدّات اسلامى برود ؛ ولى او چنين نكرد و جلوى حسين را گرفت و او را كشت و مرا با كشتن حسين، در ميان مسلمانان ، منفور كرد و در دلشان ، دشمنى با من را كاشت و نيكان و بَدان، به خاطر فاجعه آميز بودن كشتن حسين، با من دشمن شدند. مرا با ابن مرجانه ، چه كار؟! لعنت و خشم خدا بر او باد!» . ۱

1.لَمّا قَتَلَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام وبَني أبيهِ ، بَعَثَ بِرُؤوسِهِم إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَسُرَّ بِقَتلِهِم أوَّلاً ، وحَسُنَت بِذلِكَ مَنزِلَةُ عُبَيدِ اللّه ِ عِندَهُ ، ثُمَّ لَم يَلبَث إلّا قَليلاً حَتّى نَدِمَ عَلى قَتلِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَكانَ يَقولُ : وما كانَ عَلَيَّ لَوِ احتَمَلتُ الأَذى وأنزَلتُهُ مَعي في داري وحَكَّمتُهُ فيما يُريدُ ، وإن كانَ عَلَيَّ في ذلِكَ وكَفٌ ووَهنٌ في سُلطاني ؛ حِفظا لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ورِعايَةً لِحَقِّهِ وقَرابَتِهِ . لَعَنَ اللّه ُ ابنَ مَرجانَةَ ، فَإِنَّهُ أخرَجَهُ وَاضطَرَّهُ ، وقَد كانَ سَأَلَهُ أن يُخَلِّيَ سَبيلَهُ ويَرجِعَ ، فَلَم يَفعَل أو يَضَعَ يَدَهُ في يَدي ، أو يَلحَقَ بِثَغرٍ مِن ثُغورِ المُسلِمينَ حَتّى يَتَوَفّاهُ اللّه ُ عَزَّ وجَلَّ ، فَلَم يَفعَل ، فَأَبى ذلِكَ ورَدَّهُ عَلَيهِ وقَتَلَهُ ، فَبَغَّضَني بِقَتلِهِ إلَى المُسلِمينَ ، وزَرَعَ لي في قُلوبِهِمُ العَداوَةَ ، فَبَغَضَنِي البَرُّ وَالفاجِرُ بِما استَعظَمَ النّاسُ مِن قَتلي حُسَينا ، ما لي ولِابنِ مَرجانَةَ ، لَعَنَهُ اللّه ُ وغَضِبَ عَلَيهِ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۵۰۶) .


گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
740

مى زد. ۱

1 / 13

ربيع بن خُثَيم ۲

۶۴۸.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة)ـ به نقل از سُفيان، از پير مردى ـ: وقتى حسين بن على عليه السلام كشته شد، ربيع بن خُثَيم گفت: آنان ، نوجوانانى را كشتند كه اگر پيامبر صلى الله عليه و آله آنها را مى يافت، در دامنش مى نشانْد و دهان بر دهان آنان مى گذاشت. ۳

1.رَأَيتُ بِشرَ بنَ غالِبٍ يَتَمَرَّغُ عَلى قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام نَدامَةً عَلى ما فاتَهُ مِن نَصرِهِ (الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۵۰۱ ش ۴۶۲) .

2.ابو يزيد ربيع بن خُثَيم بن عائذ ثَورى كوفى، از ياران عبد اللّه بن مسعود و از جمله زاهدان هشتگانه است. وى در صفّين، با امام على عليه السلام بود ؛ امّا با چهارصد نفر از قاريان، در باره جنگ در ركاب ايشان، به ترديد افتادند و نزد امام على عليه السلام آمدند و گفتند: ما را مأمور سرحدّاتى كن تا در آن جا بجنگيم. امام عليه السلام هم آنان را به سرحدّات قزوين و رى فرستاد و ربيع، بدين گونه ، از يارى امام عليه السلام كناره گرفت . وى در سال ۶۴ ق ، در گذشت .

3.لَمّا اُصيبَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ، قالَ الرَّبيعُ بنُ خُثَيمٍ : لَقَد قَتَلوا صِبيَةً لَو أدرَكَهُم رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَأَجلَسَهُم في حِجرِهِ ، ولَوَضَعَ فَمَهُ عَلى أفمامِهِم (الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۹۷ ش ۴۵۵) .

  • نام منبع :
    گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    با همکاری: طباطبایی نژاد، سید محمود ؛ سید طبایی، سید روح الله ؛ تلخیص : خوش نصیب، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 314622
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به