791
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام

مدينه چنان ولوِله اى شد كه تا آن زمان ، شنيده نشده بود . ۱

ب ـ هنگام دريافت خبر

۶۷۰.الملهوف:عبيد اللّه بن زياد به يزيد بن معاويه نوشت و خبر كشته شدن حسين عليه السلام و خبر [اسارت] خاندان او را به وى داد . او به عمرو بن سعيد بن عاص ، حكمران مدينه نيز همين را نوشت ؛ امّا عمرو، وقتى خبر را دريافت كرد ، به منبر رفت و خبر را اعلام كرد. آه و ناله بنى هاشم، شَديد و زياد شد و آيين ماتم و سوگ بر پا كردند. ۲

ج ـ هنگام بازگشت اهل بيت امام عليه السلام

۶۷۱.الملهوفـ به نقل از بشير بن حَذلَم۳ـ: وقتى به مدينه نزديك شديم، على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام پياده شد . بارش را بر زمين گذاشت و خيمه اش را بر پا كرد و زنان را پياده نمود و فرمود : «اى بشير! خدا، پدرت را رحمت كند كه شاعر بود. آيا تو هم مى توانى شعر بسرايى؟» .
گفتم: آرى، اى پسر پيامبر خدا ! من هم شاعرم.
فرمود: «پس به مدينه برو و خبر كشته شدن حسين عليه السلام را اعلام كن».

1.كانَ أوَّلَ صارِخَةٍ صَرَخَت فِي المَدينَةِ اُمُّ سَلَمَةَ زَوجُ رَسولِ اللّه ِ ، كانَ دَفَعَ إلَيها قارورَةً فيها تُربَةٌ ، وقالَ لَها : إنَّ جِبريلَ أعلَمَني أنَّ اُمَّتي تَقتُلُ الحُسَينَ . [قالَت:] وأعطاني هذِهِ التُّربَةَ ، وقالَ لي : «إذا صارَت دَما عَبيطا فَاعلَمي أنَّ الحُسَينَ قَد قُتِلَ» ، وكانَت عِندَها . فَلَمّا حَضَرَ ذلِكَ الوَقتُ ، جَعَلَت تَنظُرُ إلَى القارورَةِ في كُلِّ ساعَةٍ ، فَلَمّا رَأَتها قَد صارَت دَما صاحَت : وا حُسَيناه! وَابنَ رَسولِ اللّه ِ! وتَصارَخَتِ النِّساءُ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ ، حَتَّى ارتَفَعَتِ المَدينَةُ بِالرَّجَّةِ الَّتي ما سُمِعَ بِمِثلِها قَطُّ (تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۴۵) .

2.كَتَبَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ إلى يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ يُخبِرُهُ بِقَتلِ الحُسَينِ عليه السلام وخَبرِ أهلِ بَيتِهِ ، وكَتَبَ أيضا إلى عَمرِو بنِ سَعيدِ بنِ العاصِ أميرِ المَدينَةِ بِمِثلِ ذلِكَ . فَأَمّا عَمرٌو فَحينَ وَصَلَهُ الخَبَرُ صَعِدَ المِنبَرَ ، وخَطَبَ النّاسَ ، وأعلَمَهُم ذلِكَ ، فَعَظُمَت واعِيَةُ بَني هاشِمٍ ، وأقاموا سُنَنَ المَصائِبِ وَالمَآتِمِ (الملهوف : ص ۲۰۷) .

3.اشاره كرديم كه در نام وى، اختلاف است. «بشر» و «بشير»، هر دو گفته شده است. همين طور در نام پدرش كه «حذلم»، «جذلم» و «حذيم» گفته شده است.


گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
790

هاشم كه در كاخ يزيد بود ، شروع به مرثيه سرايى براى حسين عليه السلام كرد و فرياد مى زد: اى حسين ! اى محبوب ! اى آقا ! اى آقاى خاندانش ! اى پسر محمّد ! اى بهار بيوگان و يتيمان ! اى كشته به دست اولاد حرام زاده !
هر كه اين را شنيد ، گريست . ۱

۶۶۸.أنساب الأشراف:همين كه زنان حسين عليه السلام وارد شدند، چند زن از زن هاى يزيد بن معاويه، شيون كشيدند و فغان بر آوردند و براى حسين عليه السلام ماتم گرفتند. ۲

1 / 3 ـ 4

سوگوارى در مدينه

الف ـ نخستين ناله اى كه در مدينه بلند شد

۶۶۹.تاريخ اليعقوبى:نخستين شيون كننده اى كه صدايش در مدينه بلند شد، امّ سلمه، همسر پيامبر خدا بود. پيامبر صلى الله عليه و آله ، شيشه اى پُر از خاك به وى سپرده بود ... و به او فرموده بود كه: «جبرئيل به من خبر داده كه امّت من، حسين را مى كُشند».
[امّ سلمه گفت :] پيامبر صلى الله عليه و آله اين خاك را به من داد و فرمود: «وقتى اين خاك، خون تازه شد، بدان كه حسين ، كشته شده است» .
اين ، پيش امّ سلمه بود . هنگامى كه زمانش فرا رسيد، امّ سلمه، هر ساعت به آن شيشه نظر مى انداخت و وقتى ديد كه آن خاك، خون شده است ، فريادش به «وا حسينا ! اى پسر پيامبر خدا!» بلند شد. زنان، از هر سو شيون سر دادند ، تا اين كه در

1.جَعَلَتِ امرَأَةٌ مِن بَني هاشِمٍ كانَت في دارِ يَزيدَ تَندُبُ الحُسَينَ عليه السلام وتُنادي : يا حُسَيناه ! يا حَبيباه ! يا سَيِّداه ! يا سَيِّدَ أهلِ بَيتاه! يَابنَ مُحَمَّداه! يا رَبيعَ الأَرامِلِ وَاليَتامى! يا قَتيلَ أولادِ الأَدعِياءِ! قالَ الرّاوي : فَأَبكَت كُلَّ مَن سَمِعَها (الملهوف : ص ۲۱۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۱۳۲) .

2.وصَيَّحَ نِساءٌ مِن نِساءِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، ووَلوَلنَ حينَ اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلَيهِنَّ ، وأقَمنَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام مَأتَما (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۱۷ ، تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۶۴) .

  • نام منبع :
    گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    با همکاری: طباطبایی نژاد، سید محمود ؛ سید طبایی، سید روح الله ؛ تلخیص : خوش نصیب، مرتضی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 314633
صفحه از 1036
پرینت  ارسال به