در اين دوره ، برپايى سوگوارى ، چهره علنى پيدا مى كند و چونان قرن هاى چهارم و پنجم (روزگار آل بويه و فاطميان) ، شيعيان ، اين مراسم را در نهايتِ شُكوه ، اجرا مى كنند . چگونگى اين مراسم در روزگار صفوى ، در منابع بسيارى آمده است، از جمله در سفرنامه هاى اروپائيان و ايرانگردان كه با نگرشى ريزبينانه و دقيق ، وصف شده است .
شاهان صفوى ، شخصا به مراسم عزادارى محرّم ، علاقه و گرايش ويژه اى داشتند، بِدان سان كه حتّى در اردوهاى نظامى ، از آن ، تن نمى زدند . محرّم سال 1013 ، شاه عبّاس ، قلعه ايروان را محاصره كرد و در شب عاشورا ، در اردوگاه نظامى ، مراسم عزادارى برپا نمود . چنان شيون و فريادى از اردوگاه فراز آمد كه ساكنان قلعه پنداشتند فرمان حمله شبانه ، صادر شده و با گسيل پيكى ، خود را تسليم كردند . همچنين او به سال 1011 ق ، در هنگامه جنگ با سپاهيان اُزبك، روز عاشورا در كنار «آب خطب» توقّف كرد و عزادارى امام حسين عليه السلام را برپا نمود .
در دربار صفويان ، ايّام محرّم و روزهاى عاشورا ، روضة الشهدا خوانده مى شد . افزون بر اين ، شاهان اين سلسله در مراسم عمومى روز عاشورا ، در ميدان شهر، حضور مى يافتند و گروه هايى عزادار از پيش ديد آنها مى گذشتند . آنان ، لباس عزا به تن مى كردند و املاكى براى برپايى مراسم عزادارى ، وقف مى نمودند .
مرحله هفتم : عزادارى پس از صفويان
حكومت صفوى ، پس از دو قرن ، به ضعف و انحطاط گراييد و در برابر هجوم اشرف افغان ، دوام نياورد و سقوط كرد و تلاش هاى اندك شاه تهماسب دوم نيز راه به جاى نبرد ؛ امّا نادر با يورش بى امان ، بر اوضاع ، چيره شد و مناطق اشغالى را از افغانيان و دولت عثمانى ، باز پس گرفت و تماميت ارضى را به كشور ايران ، باز گردانيد .
نادر ، از آغاز سلطنتش به انگيزه و يا بهانه وحدت و صلح ، به تغيير فرهنگ دينى رايج در ايران پرداخت و از جمله ، عزادارى امام حسين عليه السلام را ممنوع ساخت و اين