1 . موضوع سنجش
نكته اوّل اين كه بى ترديد ، موضوع سنجش ، در احاديثى كه زيارت امام حسين عليه السلام را برتر از حجْ مطرح كرده اند ، مقايسه ميان حج واجب (حَجَّة الإسلام) و زيارت مستحب نيست ؛ بلكه مقايسه ميان حجّ مستحب و زيارت است . بدين جهت ، در برخى احاديث ، تصريح شده كه زيارت امام حسين عليه السلام ، نمى تواند جايگزين حَجة الإسلام شود ؛ بلكه براى كسى كه توان گزاردن حج را ندارد ، زيارت وى ، پاداش حج را دارد ، تا هنگامى كه توانِ گزاردنِ حج را پيدا كند .
بنا بر اين ، مقصود از رواياتى كه زيارت امام عليه السلام ، را با فضيلت تر از حج دانسته اند ، اين است كه پس از انجام دادن حج واجب ، در شرايط ويژه اى ـ كه توضيح خواهيم داد ـ ، زيارت ايشان از فضيلت بيشترى برخوردار است .
2 . توجّه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعى
دومين نكته در فهم احاديث ياد شده ، اين است كه مقصود از آنها ، كاستن از اهمّيت حج به مفهوم حقيقى آن نيست ؛ زيرا اگر حج اهمّيت نداشته باشد ، معيار قرار گرفتن آن براى ارزيابى ارزش هاى ديگر ، بى معناست ، همان طور كه مقصود از احاديثى نيز كه پاداش اصلاح ميان زن و شوهر يا شكيبايى در برابر مصائب را يكهزار برابر پاداش شهيد ارزيابى كرده اند ، اين نيست كه مردم را از جهاد در راه خدا ، دل سرد گرداند ، تا به جاى جهاد ، به اصلاح امور خانوادگى مردم بپردارند و يا شكيبايى در مصائب را پيشه سازند ؛ بلكه هدف ، بيان اهمّيت پيشگيرى از متلاشى شدن خانواده ها ، و همچنين تشويق به مقاومت در برابر سختى هاست .
بنا بر اين ، علّت مضاعف بودن پاداش ، در امورى كه بدان اشاره گرديد ، اين است كه از يك سو ، ملاك وجوب در آنها وجود ندارد تا شارع ، انجام دادن آنها را واجب نمايد و از سوى ديگر ، انجام دادن آنها براى سازندگى جامعه مطلوب اسلامى ، ضرور است و از اين رو ، شارع با مضاعف نمودن پاداش ، مردم را به انجام دادن آنها ، ترغيب و تشويق مى نمايد .