در جمع بندى اين احاديث ، مى توان گفت : در ميان احاديث دسته اوّل ، سند دو روايت ، معتبر است (يكى حديث دلالت كننده بر بيست گز در بيست گز و ديگرى حديث دلالت كننده بر 25 گز در 25 گز) ؛ ولى در هيچ يك از اين دو ، به استشفا از تربت اين محدوده ، اشاره اى نشده است .
سند هيچ يك از احاديث دسته دوم نيز معتبر نيست . همچنين ، سند حديثى كه دلالت بر استشفا به تربت بالاى سر امام عليه السلام دارد ، ضعيف است .
بنا بر اين ، تنها احاديثى از اعتبار لازم برخوردارند كه به طور مطلق ، دلالت بر استشفا به تربت قبر آن امام دارند ، و همان طور كه فقهاى بزرگوار فرموده اند ، در معناى اين احاديث ، به قدر متيقّن از مصاديق عرفى قبر ، بسنده مى شود . بعيد نيست همان طور كه در حديثى معتبر آمده ، تا فاصله 25 گز از هر سو ، عرفا قدر متيقّن محسوب شود . در اين صورت ، براى استشفا به تربتِ خارج از اين محدوده ، لازم است كه تربت ، در آب ، حل شود و با آب تربت ، استشفا گردد .
4 . محدوده تربت براى غير استشفا
هيچ يك از احاديثى كه استفاده از تربت امام حسين عليه السلام را براى غير استشفا (مانند : سجده كردن بر آن و تبرّك جستن به آن) توصيه كرده اند ، خاك كربلا را به صورت مطلق ، داراى فضيلت و بركت نمى دانند ؛ بلكه گِل قبر امام عليه السلام و يا تربت ايشان را بافضيلت دانسته اند . پس مى توان گفت كه در تعيين محدوده تربت امام عليه السلام براى غير استشفا نيز ، صدق عرفى تربت امام ، ضرورى است . البته از آن جا كه استفاده همگان از محدوده عرفى تربت قبر امام ، ممكن نيست ، عمل به احاديثِ ياد شده ، اقتضا مى كند كه بخش وسيعى از خاك كربلا ، تربت امام حسين عليه السلام محسوب شده باشد ، كه هر چه به قبر نزديك تر باشد ، فضيلت و بركت آن بيشتر است . با اين حال ، مقتضاى احتياط ، آن است كه تبرّك جستن به خاك كربلا ، در جايى كه عرفا تربت امام حسين عليه السلام خوانده نمى شود ، به اميد مطلوبيت (نيّت رجا) باشد .