اين سخن بسيار سخيف است كه به لحاظ حضور امامان در جامعه شيعى، دانشمندان اين مكتب، از عقل ورزى خوددارى مى كردند. يا اين كه حوزه دين، حوزه عقل نيست؛ يا اين كه اكثريت عظيم دانشمندان شيعه از مناظره، تن مى زدند! آن جا كه خود امامان عليهم السلام با لجوج ترين افراد، حاضر به مناظره مى شدند و جزئيات گفتگوهاى آنان ثبت شده است، ۱ چگونه مى توان شيعه را عقل گريز و مخالف مناظره معرفى كرد؟
برخلاف ادعاى نادرست بالا، در زمينه كلام، با ارزش ترين ميراث شيعه مربوط به دوران ائمه عليهم السلام است. ۲
اين ادعا نيز كه كلام شيعى در باب صفات خدا و آزادى انسان وام دار معتزله است، به كلى خلاف واقع است. در حالى كه بهترين آموزش ها از سوى امامان عليهم السلام ، در اين امور داده شده است، ۳ چگونه مى توان گفت شيعه در اين مسائل از معتزله تغذيه كرده است؟! از نهج البلاغه كه آغاز كنيم، عالى ترين استدلال ها در مقولات عدل، صفات بارى و آزادى انسان را مشاهده مى كنيم، ۴ آيا شاگردان ائمه عليهم السلام و دانشمندان شيعه تا پايان قرن سوم، هيچ ارتباط علمى با امامان خود نداشته و در عوض، در مقابل چند عالم معتزلى، براى فراگيرى خداشناسى و انسان شناسى زانو زده بودند؟! ۵
در زمينه فقه و اصول نيز، حتى از عهد خود پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اجتهاد انجام مى گرفته و در روزگار ائمه عليهم السلام نيز به بهترين شكل، شالوده هاى فقه و اصول شيعه ريخته شده و دانشمندان بزرگى، با آثار گرانبهايى در اين دوره، در دو رشته فقه و اصول، پا به عرصه
1.از باب مثال مى توان به كتاب هاى ارزشمند شيخ صدوق رحمه الله در اين زمينه مراجعه كرد: علل الشرايع، عيون اخبار الرضا، التوحيد والامالى.
2.ر.ك: صدر، سيد حسن، تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام، منشورات الاعلمى، تهران؛ نيز مغز متفكر جهان شيعه، مركز مطالعات اسلامى استراسبورگ، انتشارات جاويدان، تهران.
3.در اين زمينه مراجعه به كتب حديثى متقدمان حقيقت را آشكار مى كند؛ از اصول كافى گرفته تا كتب كلامى ـ حديثى شيخ صدوق رحمه الله مانند توحيد و اعتقادات و كتب حديثى ـ كلامى شيخ مفيد رحمه الله و شيخ طوسى رحمه الله و... .
4.به عنوان نمونه مى توان اثر ارزشمند مرحوم استاد شهيد مرتضى مطهرى، سيرى در نهج البلاغه، بخش دوم، با عنوان الهيات و ماوراء الطبيعه را از نظر گذراند.
5.به عنوان نمونه بنگريد به: تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام، از سيد حسن صدر و مغز متفكر جهان اسلام، از مركز مطالعات اسلامى استراسبورگ و دانش مسلمين، از محمدرضا حكيمى.