كلينى و عقل‏گرايى - صفحه 100

سرعت گسترش مى يافت بگيرند. علماى قم تصميم گرفتند كه هر كس را كه به ائمه نسبت فوق بشرى بدهد به عنوان غالى معرفى نمايند و چنين كسان را از شهر خود اخراج كنند. افراد متعددى از راويان حديث به خاطر آن كه آن گونه مطالب را روايت كرده بودندب، در نيمه اول قرن سوم از قم اخراج شدند ... دانشمندان حوزه قم كه در اين دوره عالى ترين مقام و مرجع علمى جامعه شيعه بودند، تا پايان قرن چهارم، با قدرت و شدت، ضد مفوضه باقى مانده و با انتساب هر گونه وصف فوق بشرى به ائمه، برخورد سخت مى كردند ... . ۱
اين سخن نيز شنيدنى است: «بخش هايى از مواريث فكرى مفوضه از اواخر قرن چهارم در سنت علمى شيعه رخنه كرد. و به تدريج مقبوليت مى يافت. البته در مجاميع حديثى مدت ها ظهور يافته و حضور چشم گيرى پيدا كرده بود؛ به خصوص در مجاميع بزرگ، مانند كتاب كافى كه به خاطر بزرگى و گستردگى آن، ناچار احاديث ضعيف زيادى هم در آن راه يافته و حتى به نقل برخى بزرگان از كل 16199 حديث آن 9485 حديث، ضعيف و غير معتبر است». ۲
گمان مى رود در غلوستيزى مدرسه قم و طعن زدن در كافى مقدارى «غلو» شده باشد! نه رويارو قرار دادن دو حوزه شيعى قم و بغداد، مقرون حقيقت است و نه نسبت غلوستيزى به مدرسه قم آن گونه بوده كه گفته شده است.
در مورد قم و بغداد، بعدا، اندكى بحث مى شود و اكنون مى گوييم ماهيت انديشه عقل گراى شيعه به طور اصولى ايجاب مى كرده كه هيچ ستيزى با عقل نداشته باشد و دليل خاصى نيز براى تفكيك انديشه مدرسه قم و بغداد مطرح نشده است. البته اخبارى گرى در شيعه را، بايد استثنايى دانست كه در گرو شرايط ويژه اى بوده است؛ اما در مورد مدرسه قم، وضعيت از نظر تاريخى آن گونه نبوده كه در سده هاى سوم و چهارم، عقل گريز ناميده شود.
در مورد بزرگان مدرسه قم، مانند «صدوق» نيز نمى توان مدعى شد كه هم و غم

1.مكتب در فرآيند تكامل، ص ۵۰، ۵۹ و ۶۰.

2.همان، ص ۶۷.

صفحه از 120