كلينى و عقل‏گرايى - صفحه 111

به خوبى اين نكته را دريافته بوده كه عقل گرايى را در اين منطقه به طور جدى مطرح كرده و پاى احاديث را به اين وادى گشوده است:
كلينى موسوعه حديثى بزرگ خويش را با اصول كافى آغازيده است. آن هم با حجمى بالا، به حدى كه چندان از فروع كافى مربوط به احكام عملى زندگى دنيايى، چيزى كم نداشته باشد. احاديث اعتقادى حتما بايد بهره كافى از استدلال داشته باشند تا مورد پذيرش انديشه ها قرار گيرند و گرنه در حوزه عقايد، كاربردى نخواهند داشت. با نگاهى به اصول كافى در مى يابيم كه احاديث آن از اين امتياز برخوردارند و مؤلف آن، استادانه، گزينش خوبى انجام داده، روايات مناسبى را در هر مورد آورده است.
در اين جا به مواردى مى پردازيم تا به كمك آنها شيوه عقل گرايانه كلينى را در اصول كافى، نشان داده، نحوه بهره گيرى او را از احاديث، در حيطه عقايد آشكار كنيم:

1. تبويب و نام گذارى ها

انتخاب خبيرانه و مجتهدانه عناوين كتاب ها، فصول و ابواب در اصول كافى، خبر از انديشه والاى نگارنده آن مى دهد. گر چه ممكن است اين كار ساده به نظر آيد، ليكن انجام آن، آن هم در يك نگاشته حديثى كه بايد محتواى روايات كاملاً منظور شود، كار چندان آسانى نيست. در حقيقت، كلينى آميزه اى از تحديث و تعقل را در كافى به نمايش گذاشته و بدين سان، هنر خويش را آشكار كرده است. آرى در يك اثر روايى، در پهنه اصول اعتقادى، اگر بنا باشد استدلال هاى كلامى و انتظار شخصى يك پژوهشگر نيايد، بلكه متن روايات به عنوان آموزش هاى اعتقادى بازگو شود، كارى جز آنچه كلينى انجام داده، شدنى نيست.

2. جامعيت اصول كافى

امتياز ديگر اصول كافى، به عنوان طرحى نو و كارى ابتكارى، جامعيت آن است. در اصول كافى تمامى مسائل اعتقادى بيان شده است. حتى جزئيات و فروع بسيار ظريفى در آن و ضمن احاديث آمده كه مى تواند الهام بخش اهل كلام و حكيمان بوده و باب

صفحه از 120