چه اين كه ميان عقل و دين تباينى نيست و مى توان محتواى دين را در ترازوى عقل به سنجش گرى گذاشت. حديث، سخن معصوم و پيراسته از ناسره و گزاف بوده، در معيار عقل برترين عيار را دارد.
آرى، آن تقابل عرضى كه گفته شد، نتيجه كاركرد ذهن آن دسته از حديث نگاران است كه براساس قشرى گوى خود، هم شأن عقل را از او ستانده اند و هم از ارزش حديث به شدت كاسته اند.
منزلت حديث از نگاه شيعه
مى دانيم كه حديث به عنوان سخن عترت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در كنار قرآن، مبين آن بوده، به عنوان دومين منبع شناخت دين، در ابعاد گوناگون آن است. اما عقل، هم به عنوان ابزار فهم و قرآن و حديث و هم به عنوان منبع سوم شناخت، علاوه بر قرآن و حديث، يك رشته آگاهى ها را در اختيار مجتهدان و پژوهشگران قرار مى دهد. پس، روى آورى به حديث، نبايد به هيچ رو به مفهوم روگردانى از عقل به حساب آيد. بلكه منابع سه گانه اى كه نام برده شد، علاوه بر منبع چهارمى به نام اجماع، از ديدگاه اصوليان، به صورت عرضى و در مجموع منابع استنباط و فقاهت به شمار رفته اند.
با اين كه كلينى آثار علمى متعدد داشته و طبق برخى گزارش ها رقم آنها به ده كتاب مى رسيده است، ۱ ليكن جز موسوعه بزرگ و با ارزش كافى، كتاب هاى ديگر، اكنون در دست ما نيست.
درباره كافى نيز تك نگارى ها و پژوهش هاى بسيار ارزشمندى انجام گرفته است. بنابر اين در اين جا، قصد دوباره كارى نداشته، تنها به بيان چند نكته تقريبا بديع درباره كافى مى پردازيم:
عقل گرايى در كافى
جاى جاى كافى، نشان از خردگرايى مؤلف فرهيخته و انديشه ورز آن دارد. اين ويژگى كه موضوع اين پژوهش است، چندان برجسته است كه جاى انكار ندارد و ما
1.الكلينى والكافى، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷.