ديدگاه‏هاى حديثى ملّاصدرا در «شرح اُصول الكافى» - صفحه 204

امّا به دليل افراط و تفريط هايى كه در طول تاريخ اسلام در حق يكى از دو ثقلين (قرآن وعترت) انجام گرفته، و هم به منظور روشن نمودن موضع صريح صدرالمتألهين در اين زمينه، بدون بسط مقال و تطويل كلام، به اختصارْ اشارتى بدان مى شود.
مقدمتا بايد اشاره كرد همان گونه كه شعار «حسبُنا كتاب اللّه »، يك شعار بى محتوا و غير عملى در تاريخ اسلام بوده است، آنچه را كه اخبارى ها در قرن دهم و يازدهم مطرح كردند و به بهانه حمايت از سنّت، به يك باره، كتاب را از حجيّت انداختند، نيز اقدامى ناصواب و عملى ناستوده بوده است. عدم انفكاك قرآن و سنّت، از امور بيّن و بديهى و ضرورى دين است و هر كس كه بخواهد جز اين بينديشد، از صراط مستقيم و طريق حقّ منحرف مى شود و به گرداب ضلالت و گمراهى گرفتار خواهد شد. شايد پيامبر بزرگوار اسلام، حوادث پيش روى امّت را به خوبى پيش بينى كرده بود كه در واقعه غدير خُم در اواخر عمر شريف خود، با بيان حديث ثقلين، ارتباط عميق و پيوستگى جاودانه ميان قرآن و عترت را با صراحت اعلام كرد و هرگونه تلاش در راه جدايى و افتراق ميان اين دو را ناپسند و مذموم شمرد. طبق نقل صحيح و صريح، پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود:
إنّى تارك فيكم الثقلين: كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى، فانّهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض. ۱
اين حديث، از معدود احاديث متواتر است كه با طُرُق و اَسناد مختلفْ نقل شده است و با صراحت ويژه اى بر عدم جدايى ميان قرآن و عترتْ دلالت دارد. در اهميّت آن همين بس كه تمامى صحاح ستّه، آن را نقل كرده اند ۲ و به تصريح ابن حجر، از

1.براى آشنايى بيشتر با برخى منابع اين حديث، ر.ك: مرآة العقول، ج۱، ص ۱۷(مقدمه)؛ احقاق الحق، ج ۹، ص ۳۰۹ ـ ۳۷۶؛ نهج الحق و كشف الصدق، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۸.

2.سنّت در قانونگذارى اسلام، ص ۶۵. علّامه شَعرانى، در تعليقات ارزنده خود بر الوافى فيض كاشانى، درباره اين حديث آورده است: «هو حديث مشهور صحيح عندنا و عند أهل السنة. رواه مسلم و الترمذى، عن زيد بن ارقم، عن النبى صلى الله عليه و آله . ونحمداللّه على أن جعلنا ممّن عمل بقوله صلى الله عليه و آله واتبع عترته» (حواشى الوافى، چاپ سنگى، ج۱، ص ۹۱ و ۱۰۳). و در جايى ديگر در اين باره مى فرمايد: «الرابعة حديث الثقلين، المتفق عليه بين العامة والخاصة يدلّ على أخذ العلم عنهم و عصمتهم من الخطاء» (همان، ج ۱، ص ۱۰۴).

صفحه از 222