ضعف، هنگام خواندن حديث، بر قوم و اهل مذهبش عارض مى شود. امام عليه السلام به او اجازه داد كه اگر حديثْ بلند است، اين گونه بخواند، و آن اين كه بر آنان از آغاز آن، چيزى بخواند، يعنى سخنى مفيد و مستقل باشد؛ و همچنين از وسط و پايان آن، و اين در صورتى است كه يك حديث، بر احكام و جمله هاى متعدد و گوناگون، اشتمال داشته باشد. پس شبهه و اشكالى در درستى آن نيست. علّامه حلى رحمه الله نقل كرده كه اتّفاق و اجماع بر آن، مانند سخن پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرمود: «هر كس از برادرش سختى اى از سختى هاى دنيا را برطرف كند، خداوند، سختى هاى روز قيامت را از او برطرف مى كند، و هر كس كه نياز برادرش را برآورد، خداوند، نيازش را برمى آورد؛ و هر كس گناه برادرش را بپوشاند، خداوند، در دنيا و آخرت، گناه و عيب او را بپوشاند؛ و خداوند تا هنگامى كه بنده، برادرش را كمك مى كند، او را كمك خواهد كرد». اين، حديثى است مشتمل بر چهار جمله كه هر يك از آنها به تنهايى شرايطى دارد كه، بسنده كردن بر نقلش جايز است. كلامى مستقل است و آن را يك حديث شمرده، و اين، منافات ندارد كه همان، بخشى از حديث ديگر باشد كه مشتمل بر آن و غير آن است.
و اما دستور امام عليه السلام درباره خواندن حديثى از اوّل آن و حديثى از وسط آن و حديثى از آخر آن، امرى استحسانى است، نه حتمى. ۱
آنچه را كه صدراى شيرازى در مورد احاديث معصومان عليهم السلام بيان داشته است، مرحوم علّامه طباطبايى در اثر گران سنگ خود، الميزان، به شكلى ديگر درباره آيات نورانى قرآن نيز صادق دانسته و چنين فرموده است:
بايد دانست كه اگر آن طور كه بايد و شايد، اخبار ائمه اهل بيت عليهم السلام را در مورد عام و خاص، و مطلق و مقيّد قرآن، دقيقا مورد مطالعه قرار دهيم، به موارد بسيارى برخواهيم خورد كه از عام آن، يك حكم استفاده مى شود، و از همان عام به ضميمه مُخصّصش حكمى ديگر استفاده مى شود. مثلاً از عام آن در
1.ترجمه شرح اُصول كافى، ج۲، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۷.