علّامه محمدتقى مجلسى و نقد ديدگاه‏هاى فلسفى در مرآة العقول - صفحه 226

فراهم ساختن برخى از علت هاى منتهى به تعيين معلول و مشخص ساختن آن علت ها و ويژگى هاى آنهاست. و جمله «إذا اقضاه أمضاه» بدين معناست كه وقتى خداوند با فراهم آوردن شرايط وجود و تمام مقوّمات معلولْ آن را به مرحله وجوب رسانده باشد، در حقيقت آن را ايجاد كرده است و اين ايجادْ گريزناپذير است، زيرا محال است معلول از علت تام انفكاك پيدا كند.
طبق اين بيان، تقدير به معناى تنظيم ارتباط علت و معلول و قضا به معناى تأثيرگذارى علت بر معلول با فرض تماميت علت، تفسير شده است. در اين عبارت، نظام عليت، تأثير تخلف ناپذير علت تام بر معلول و استحاله تخلف معلول از علت تامّه مورد استناد قرار گرفته است. همچنين ايشان در باب مشيت و اراده، با تأكيد بر اين نكته كه اراده بنده آخرين جز علت تامّه است، ضمن تفسير «الامر بين الامرين»، مشكل جبر و اختيار را حل شده دانسته است، و نيك مى دانيم كه راه حل ايشان در تفسير قضا و قدر، و جبر و اختيار، همان چيزى است كه فلاسفه اسلامى با استفاده از مبانى فلسفى ارائه كرده اند. ۱ عبارت ايشان چنين است:
و لما كان مشية العبد و ارادته و تأثيره فى فعله جزءا اخيرا للعلة التامّة و إنما يكون تحقق الفعل و الترك مع وجود ذلك التأثير و عدمه، فينتفى صدور القبيح عنه تعالى؛ ۲
و چون مشيت و خواست بنده و تأثير آن در فعلش آخرين جز علت تامّه است و تحقق يا عدم تحقق فعل به اين تأثير و مشيت و عدم آن بستگى دارد، پس [اگر هم كار قبيحى از بنده صادر شود، در حقيقت] صدور قبيح از خداوند متعال منتفى است.
اين عبارت ها و نظاير آنها نشان مى دهد كه نمى توان علّامه مجلسى را اخبارى صرف و افراطگرايى دانست كه با پذيرش تمام مبانى اين مكتب، به نوعى دكان عقل و

1.براى تفصيل بيشتر ر.ك: الالهيات، ج ۲، ص ۱۵۵ ـ ۲۰۲ و ص ۳۰۳ ـ ۳۱۰؛ الاسفار الاربعة، ج ۶، ص ۲۹۱ ـ ۲۹۲ و ص ۳۶۹ ـ ۳۷۷.

2.مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۵۹.

صفحه از 248