علّامه محمدتقى مجلسى و نقد ديدگاه‏هاى فلسفى در مرآة العقول - صفحه 230

است ـ با نفس را در نگاه برخى از فلاسفه اسلامى تشريح كرده و معتقد است:
ليس لهم على هذه الاُمور دليل إلا مموّهات شبهات، أو خيالات غريبة، زينوها بلطائف عبارات؛ ۱
فلاسفه براى اين ادعاها هيچ دليلى ندارند جز پندارهاى شبهه ناك يا خيالات شگفت آور كه آنها را با عبارت هاى لطيف و زيبا زينت مى دهند.
سپس معانى اقبال و ادبار عقل را طبق هر يك از مفاهيم شش گانه مورد بررسى قرار داده و پس از انطباق آن با معناى ششم پيشگفته، مدعى شده است كه بسيارى از ويژگى هايى كه فلاسفه براى عقول ذكر كرده اند، در روايات متواتر بر ارواح پيامبر و ائمه عليهم السلام حمل شده است. مثلاً قدمت عقل و وساطت عقل در ايجاد يا شرطيت در تأثير، با تفاوت هاى اندك معنايى در روايات، درباره ارواح پيشوايان دينى آمده است. ۲
آن گاه چنين ادامه داده است:
و لما سلكوا سبيل الرياضات و التفكرات مستبدين بآرائهم على غير قانون الشريعة المقدسة، ظهرت عليهم حقيقة هذا الامر ملبّسا مشبّها فأخطئوا فى ذلك و أثبتوا عقولاً و تكلموا فى ذلك فضولاً؛ ۳
و از آنجا كه فلاسفه راه رياضت ها و تفكرات را با تكيه مستبدانه بر انديشه هاى خود و بدون پايبندى به قانون شريعت پيموده اند، حقيقت عقل اين چنين پوشيده و اشتباه آميز بر ايشان آشكار شد و در اين راه به خطا رفتند و بر وجود عقول [ده گانه ]پاى فشردند و در اين زمينه سخنان بى مايه و بى اساسى را بازگو كردند.
در اين گفتار فلاسفه از سه جهت مورد انتقاد قرار گرفته اند:
1. آنان راه رياضت هاى غير شرعى را براى تهذيب و سير و سلوك و صفاى انديشه پيموده اند. 2. بى آنكه ديدگاه هاى خود را بر مبانى دينى عرضه كنند و صحت و سقم آنها را محك بزنند، مستبدانه از آن دفاع مى كنند. 3. به خاطر اشتباه راه و عدم

1.همان.

2.همان، ص ۲۹.

3.همان، ص ۳۰.

صفحه از 248