علّامه محمدتقى مجلسى و نقد ديدگاه‏هاى فلسفى در مرآة العقول - صفحه 235

اوصيائه عليهم السلام ... فالمراد بخلقهم خلق ذلك النور المتعلق بهم المشرق عليهم... ؛ ۱
هر كس طبق مكتب فلاسفه بينديشد و بتواند مدعاى آنان را بدين صورت تصحيح كند كه چون عقل فعال از نظر فلاسفه مدبّر هستى است و اين عقل فعال را به نفس پيامبر و اهل بيت عليهم السلام مرتبط مى دانند...، در اين صورت مقصود از آفرينش آنان، آفرينش آن نورى است كه متعلق به ايشان است و بر ايشان آشكار شده است.
اما معتقد است اعتقاد به عقل فعال با مبانى شريعت ناسازگار است:
لكن تلك المقدمات موقوفة على امور مخالفة للشريعة والاصول المقررة فيها؛ ۲
البته بايد دانست اين مقدمات [براى پذيرش عقل فعال و تطبيق آن بر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام ] منوط به امورى است كه با شريعت و مبانى آن ناسازگار است.

3. جايگاه عقل در اصول دين

آنچه ميان متفكران مسلمان رايج و پذيرفته شده اين است كه فهم و باور اصول و مبانى دينى، مبتنى بر عقل و تفكر عقلانى است و ضمن آنكه در اين گونه موارد تقليد جاى ندارد، نمى توان به ادله نقلى ـ اعم از آيات و روايات ـ تكيه نمود. به عنوان مثال، براى اثبات وجود مانع يا رسالت پيامبر نمى توان از قرآن يا روايات دليل آورد؛ زيرا اين عمل مبتلا به اشكال دور است؛ چون استناد به اين دو دليل، متفرع بر آن است كه اصل حجيت و اعتبار آنها با تكيه به صدور آنها از منبع ربوبى ثابت گردد، درحالى كه وجود منبع ربوبى براى منكر آن هنوز ثابت و پذيرفته نشده است. چگونه در برابر منكر وجود خدا يا منكر رسالت مى توان از سخن خدا يا كتاب وحى شاهد آورد؟! سرّ آنكه در مناظرات رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام با ملحدان و دهريان به منبع وحى تكيه نشده و تمام استدلال ها مبتنى بر دلايل عقلانى است، همين نكته است.

1.مرآة العقول، ج ۵، ص ۱۹۲.

2.همان.

صفحه از 248