است كه آنان در اين مسئله تنها به وهم هاى شبهه انگيز خود تكيه كرده اند.
علّامه مجلسى از عقل گرايان متأخر كه به رغم پيروى از اهل بيت عليهم السلام اين چنين در برابر آراى فلسفى بيگانه كرنش نشان داده اند، اظهار تعجب كرده است:
و انى لأعجب من بعض متأخرين اصحابنا كيف أصابهم الوهن فى امثال ذلك مع إن مخالفيهم مع قلّة اخبارهم و ندرة آثارهم بالنظر اليهم و عدم تديّنهم لم يجوزا ردّها و لم يرخصوا فى تأويلها و هم مع كونهم من اتباع الائمة الاطهار و عندهم أضعاف ما عند مخالفيهم من صحيح الاثار يقتفون آثار شرذمة من سفهاء المخالفين و يذكرون اقوالهم بين اقوال الشيعة المتديّنين؛ ۱
من از برخى از عالمان متأخر شيعه درشگفتم كه چگونه در امثال چنين مطالبى دچار وهن شده اند، درحالى كه مخالفانشان به رغم قلت روايات و ندرت ميراث روايى و باور واقعى نداشتن، انكار چنين مسائلى را تجويز نمى كنند و تأويل آنها را مجاز نمى شمرند و اينان به رغم پيروى از ائمه اطهار عليهم السلام و برخوردارى از چندين برابر روايات صحيح، از سخنان گروهى ناچيز و سفيه از مخالفان ما پيروى مى كنند و گفتارشان را در ميان سخنان عالمان شيعى متدين مى آورند.
7 . معاد روحانى
جسمانى و روحانى بودن معاد از باورهاى مسلّم متكلمان اسلامى است كه به دلايل محكم نقلى، اعم از آيات و روايات، تكيه دارد و مورد وفاق مسلمانان است. ۲ در كنار متكلمان، فلاسفه مسلمان اذعان كرده اند كه معاد جسمانى با براهين عقلى
1.همان.
2.در شارح المقاصد چنين آمده است: «اهل تحقيق از فلاسفه و صاحبان اديان بر حقيقت معاد اتفاق نظر دارند؛ هرچند در چگونگى آن ميان ايشان اختلاف وجود دارد. بيشتر فلاسفه آن را تنها روحانى مى دانند... و بسيارى از علماى اسلام همچون... معاد را روحانى و جسمانى [با هم ]مى دانند.» به نقل از بحارالأنوار، ج ۷، ص ۵۲ . علّامه دوانى نيز معتقد است معاد جسمانى [و روحانى] است و متبادر از اطلاق اهل شرع همين است؛ زيرا اعتقاد به چنين معادى واجب و منكر آن از نگاه مسلمانان، مسيحيان و يهوديان كافر شمرده مى شود. ر.ك: همان، ص ۴۸.