نتيجه آنكه مى توان آيات و روايات را بر اين حمل كرد كه خداوند متعال به ازاى اعمال حسنه، صورت هاى زيبا را مى آفريند تا زيبايى آنها را به مردم نشان دهد و در برابر اعمال زشت، صورت هاى زشت مى آفريند تا زشتى آنها را به عيان نشان دهد.
بر اين اساس، ايشان مسئله تجسم اعمال را پذيرفته و آن را به معناى آفرينش صورت هاى زشت و زيبا به ازاى اعمال بد و خوب از جانب خداوند دانسته است. آن گاه چنين افزوده است:
و لا حاجة إلى القول بامر مخالف لطور العقل لا يستقيم إلاّ بتأويل فى المعاد و جعله من الاجساد المثالية و ارجاعه الى الامور الخيالية كما يشعر به تشبيههم الدنيا والاخرة بنشأتى النوم و اليقظة و إن الاغراض فى اليقظة اجسام فى المنام و هذا مستلزم لانكار الدين و الخروج عن الاسلام و كثير من اصحابنا المتأخرين رحمه اللهيتبعون الفلاسفة القدماء والمتأخرين و المشائين و الاشراقيين فى بعض مذاهبهم، ذاهلين عما يستلزم من مخالفة ضروريات الدين؛ ۱
و نيازى نيست كه به نگرشى كه مخالف نگاه عقل است و تنها با تأويل معاد و منطبق دانستن آن با اجساد مثالى و بازگرداندن آن به امور خيالى و موهوم، قابل دفاع است، باورمند باشيم. اين نگرش از اين كه فلاسفه دنيا و آخرت را به دو نشئه خواب و بيدارى تشبيه مى كنند و اين كه معتقدند اهداف در بيدارى، در خواب به صورت جسم درمى آيند، قابل استفاده است. چنين باورى مستلزم انكار دين و خروج از اسلام است. و بسيارى از عالمان متأخر ما، از فلاسفه گذشته و متأخر و از مشاييان و اشراقيان پيروى كرده اند، درحالى كه در برخى از مسائل از لازمه اين نگرش ها كه به مخالفت با ضروريات دين مى انجامد، غافل بوده اند.
اجساد مثالى راه حلى است كه در سخن برخى از فلاسفه آمده و مقصود از آنْ اين
1.مرآة العقول، ج ۹، ص ۹۵.