جايگاه علمى و مذهبى كلينى در ميان اماميه - صفحه 256

را از كلينى ارائه داده است. ۱ محقق على كركى، شيخ الاسلام نامدار شاه طهماسب صفوى، كلينى را «جامع أحاديث أهل البيت» مى نامد. ۲ شهيد ثانى هم او را «شيخ الطائفة» و «رئيس المذهب» خوانده است. ۳ شيخ حسين بن عبدالصمد او را عارف ترين محدثان به حديث و نقادترين در دانش حديث مى داند. ۴ فرزندش شيخ بهاء الدين محمد العاملى، معروف به شيخ بهايى هم وى را «ثقة الاسلام» خوانده است. ۵ محمد تقى مجلسى، پدر علّامه مجلسى چنان به مقام كلينى و بى مانندى وى معتقد است كه مى نويسد وى مؤيد از سوى خداوند بوده است. ۶ علّامه محمد باقر مجلسى نيز كلينى را مقبول همگان و ستايش شده از ناحيه خاص و عام خوانده است. ۷ ميرزا عبد اللّه أفندى در رياض العلماء مى گويد كه كلينى در ميان خاصه (يعنى شيعيان) و عامه (يعنى سنيان) نظيرى نداشته است. ۸ در اين ميان طبيعى است كه اخباريان از وى ستايش بسيار كنند. ۹ و كما اين كه مى دانيم، او را «رئيس المحدثين» خوانده اند. ۱۰ ملّاصدرا، فيلسوف نامدار عصر صفوى هم از او ستايش بسيار كرده است. ۱۱ در دوره هاى متأخر نيز همچنان ستايش از كلينى و كتابش الكافى به صورت قوى ترى تداوم داشته است. ۱۲ در برخى از منابع امامى، وى با عنوان مروج مذهب

1.مانند: «الشيخ المتفق على ثقته وأمامته محمد بن يعقوب الكلينى». و يا «محمد بن يعقوب أبلغ فيما يرويه، وأصدق فى الدراية»، نك: كشف المحجه، ص ۱۵۸؛ فرج المهموم، ص ۹.

2.نك: بحار الأنوار، ج ۱۰۸، ص ۴۷، ۶۲، ۷۵؛ و ج ۷۶، ص ۹۶، ۱۱۰ / ۱۸.

3.بحار الأنوار، ج ۱۰۸، ص ۱۴۱؛ وج ۱۰۹، ص ۷، ۹۱، ۱۰۴، ۱۵۹.

4.نيز نك: مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۵۳۲.

5.بحار الأنوار، ج ۱۰۹، ص ۱۴۷.

6.نك: روضة المتقين، ج ۱۴، ص ۲۶۰؛ نيز نك: بحار الأنوار، ج ۱۱۰، ص ۷۰، ۸۲ .

7.نك: مرآة العقول، ج ۱، ص ۳، نيز نك: بحار الأنوار، ج ۱۱۰، ص ۱۵۲.

8.براى ستايش هاى ديگر علماى شيعه، نك: بحار الأنوار، ج ۱۱۰، ص ۳۴، ۴۰، ۹۰، ۱۰۰، ۱۳۳.

9.نك : وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۳۶ ؛ نيز نك: روضات الجنات، ص ۵۵۳ از كتاب منية المرتاد فى ذكر نفاة الاجتهاد.

10.نك: بحار الأنوار، ج ۱۰۹، ص ۱۵۹؛ و ج ۱۱۰، ص ۳۶؛ نيز مقايسه كنيد با: مجالس المؤمنين، ج ۱، ص ۴۵۲.

11.نك : صدر الدين شيرازى، شرح اُصول الكافى، تحقيق محمد خواجوى، ج ۱، ص ۲۱۵.

12.نك: مقابس الأنوار، ص ۶؛ روضات الجنات، ص ۵۵۲؛ مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۵۳۲؛ الكنى والالقاب، ج ۳، ص ۹۸؛ محمد طه نجف، اتقان المقال فى أحوال الرجال، نجف، ۱۳۴۰ق، ص ۱۳۴.

صفحه از 259