ناگفته‏‌هايى درباره محمد بن يعقوب كلينى - صفحه 273

و شايد خود او بسيارى از اين منابع را در اختيار نداشته، بايد تحقيق شود كه ريشه نام كتاب خصائص ياد شده در كتاب او آيا به اثرى از ابن طاووس باز مى گردد يا نه؟ شايد تحقيق در نسخه هاى خطى كامل دو كتاب البلد الأمين و مصباح و حواشى آنها بتواند پرتوى بر اين مسئله بياندازد.

3. كتاب الكافى كلينى در حلب

حلب از دير باز شهرى شيعى بوده است كه بسيارى از رجال برجسته امامى را در خود پرورش داده است. بنابراين اگر شاهدى بر وجود كتاب الكافى در حلب به دست آوريم، چندان مهم نيست. اما اگر شاهدى به دست آوريم كه كتاب الكافى منبعى براى يك مؤلف سنى در اين شهر بوده است، البته حائز اهميت است؛ گرچه يكى دو نمونه ديگر از اين موارد از غير شهر حلب در اختيار است. از ديگر سو تذكر اين نكته هم بى فايده نيست كه كلينى در سنين تحديث، بنابر گزارش ابن عساكر در تاريخ دمشق (56/ 297 - 298)، سفرى به شامات داشته است. البته در گزارش او تنها از دمشق و بعلبك سخن رفته است. ابن عساكر در همين شرح حال روايتى به اسناد متصل از كلينى نقل مى كند كه آن را در الكافى (1/27/31) مى بينيم.
به هر حال سندى كه در رابطه با كتاب الكافى در شهر حلب از يك منبع سنى در اختيار است؛ سندى است بر اساس كتاب التذكرة كمال الدين عمر بن أحمد ابن العديم (د. 660ق). اين كتاب تا آنجا كه من اطلاع دارم، تاكنون به صورت تحقيقى به چاپ نرسيده، تنها نسخه خطى آن وسيله فؤاد سزگين به صورت فاكسيميله به چاپ رسيده است (معهد تاريخ العلوم العربية والاسلامية، فرانكفورت، آلمان، 1992م/1412ق). در صفحه 17 اين كتاب، ابن عديم از كتاب العشرة الكافى، سه حديث كوتاه نقل مى كند: «قرأت فى كتاب العشرة لأبى جعفر محمد بن يعقوب الكلينى قال...» البته ابن عديم نامى از الكافى نمى آورد، اما كتاب العشرة بخشى از الكافى است (مقايسه كنيد با الكافى، 2/ 672 و 2/673/ 8 و 9). ابن عديم در اينجا اشاره اى به تشيع كلينى ندارد.

صفحه از 274