تاريخ : سه شنبه 1397/3/8 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 64618
فهم عصری و اعتقاد به قرآن در جایگاه عمل
حجتالاسلام مهدی مهریزی با اشاره به نحوه تعامل امام موسی صدر با قرآن بیان کرد: مؤلفههای روش امام موسی صدر و تعامل او با قرآن این گونه است که منهج تعاملی امام موسی صدر و قرآن در فهم عصری و اعتقاد به قرآن به عنوان کتاب عمل نهفته است.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست اندیشه و عمل با محوریت «درآمدی بر قرآن شناسی امام موسی صدر»، عصور روز گذشته با سخنرانیحجتالاسلام و المسلمین مهدی مهریزی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث، در موسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به جلسه قبل بیان کرد: در جلسه گذشته بحثی در مورد مباحث قرآنی امام موسی صدر، مطرح کردیم و این جلسه در مورد بحثهای قرآنی و آنچه در این ۱۵۰ ساله در کشورهای اسلامی مطرح بوده و ایشان بیان کردهاند، صحبت میکنیم؛ در این بازه زمانی بحث بازگشت به قرآن مطرح میشود و مصلحان و عالمان دینی این ایده را برای جلوگیری از رکود در کشورهای اسلامی بیان میکنند که باید به سمت قرآن رفت.
مهریزی تصریح کرد: امام موسی صدر گرچه به صورت تعلیمی یا رسمی چیزی به نام بازگشت به قرآن ندارند، اما در عمل اینطور بودهاند. مدل کار او در تعامل با قرآن مدلی متفاوت است، ایشان مباحثی در مورد قرآن نوشته است که در مجموعه ۱۲ جلدی گام به گام با امام که چند ماه قبل نیز رونمایی شد و اثر ارزشمندی است، آمده که در جلد سوم بحث کلی است، در اول جلد دهم نیز بحثی در مورد تفسیر و اینکه قرآن معجزه جاودان است دارند، اما در جلد اول مقدمهای که با عنوان تاریخ فلسفه اسلامی دارند؛ در آنجا بحث تفسیر را مطرح میکند و این که «کربن»، تصویری که از قرآن دارد، تفسیرهای باطنی است که با شیوه رایج مسلمانان همراه نیست.
وی در ادامه افزود: مولفههای روش امام موسی صدر و تعامل او با قرآن این گونه است که منهج تعاملی امام موسی صدر و قرآن در فهم عصری و دیگری اعتقاد به قرآن به عنوان کتاب عمل نهفته است؛ عنصر اول این است که از قرآن فهم عصری داشته باشیم، در نامه امام علی(ع)، که در بیست و یکم رمضان صادر شده است، ایشان میگوید «خدا را خدا را در مورد قرآن، مبادا کسی در عمل به آن از شما سبقت بگیرد»، بنابراین قرآن کتاب عمل است و ختم قرآن و تحقیق قرآنی خوب است، اما قرآن کتاب عمل چیز دیگری است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث بیان کرد: گروهی معتقدند که قرآن برای عموم قابل فهم نیست، گروه دیگر به فهم جامدانه از قرآن التزام دارند و گروه سومی هستند که به فهمهای رمزی و اشاری ملتزم هستند و به گمان من فهم عصری در مقابل اینها قرار میگیرد و اینها را کنار میگذارد. یک جریان که میگویند قرآن را نمیتوان فهمید که به صورت کلان میشوند، اخباریها یا به صورتهای دیگر که معتقدند بخشهای قابل توجهی از قرآن را بدون احادیث نمیتوانیم بفهمیم و وقتی فهم عصری مطرح میشود این نظریه نیز باطل خواهد شد.
وی در ادامه افزود: پس فهم عصری در مقابل این است که قرآن را غیر قابل فهم بدانیم، یعنی یک گروه میتوانند قرآن را تفسیر کنند، مرحوم شیخ یوسف بحرانی نیز میگوید برخی از دوستان اخباری، آنقدر افراط کردهاند که معتقدند معنای «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را هم بدون احادیث نمیتوانیم بفهمیم، پس فهم عصری در مقابل این تفکر است. دومین خوانش رقیب از قرآن فهمهای جامدانه است که بر اساس ظواهر قرآن، آن را بفهمیم و شکلهای رسمی گروههایی در بین مسلمانان بودند که خدا را جسم میدانستند، شاید به آن شکل در حال حاضر نباشند، اما هنوز هم هستند، لذا اینکه فقط به ظاهر بسنده کنیم این نیز نگاه جامدانه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث در ادامه به تبیین مسئله فهم جامدانه از قرآن پرداخت و طی سخنانی بیان کرد: فهم جامدانه از قرآن وجود دارد و فقط به دورههای قبل برنمیگردد، در عصر ما نیز هستند، لذا فهم عصری یعنی در مقابل فهمهای جامدانه از قرآن سخن میگوییم و آن را نقد میکنیم، صورت سوم در مقابل فهمهای رمزی است که در جلد یک که مقدمه ایشان بر کتاب کربن چاپ شده است، به تفصیل میآورد که جناب کربن کار خوبی نوشتهاند، اما برای تفسیر، راه غیر قابل قبولی را پیموده است و میگوید برای فهم قرآن باید دو حد را رعایت کنیم، اولی مدلول کلمه که نمیتوان کلمه را تفسیر کرد، مگر در حدود مضمون و مدلول آن، یعنی در معنای قرآن از چارچوب نمیتوانید خارج شوید و اگر خارج شوید به اشتباه خواهید افتاد.
وی در ادامه و با جمعبندی در ضمینه فهم عصری افزود: فهم عصری قرآن یعنی قرآن قابل فهم است و قرآن را فراتر از سطح جامدانه میتوان فهمید و قرآن را به عنوان کلام میتوان فهمید و نه تابلوهای اشاره؛ قرآن کلمه است، کلمه و کلام تابلوهای اشاره نیستند، لذا تفاسیر مارکسیستی از قرآن هیچ کدام با آن جریان عمومی فهم قرآن سازگاری ندارد و امام موسی صدر در اولین بحث در مورد تفسیر همین مبحث را مطرح کرده است که تفاسیر رمزی خوبی نیست، مگر این که بین متکلم و مخاطب از قبل نشانههایی برقرار شده است. پس تفسیر عصری رقیب این سه نوع تفسیر یعنی عدم فهم، فهم جامدانه و فهم رمزی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث با اشاره به این که چگونه تفسیر صحیح با تفسیر به رای متفاوت میشود بیان کرد: برای اینکه این تفسیر با تفسیر به رای متفاوت شود، باید به مولفات این تفسیر اشاره کنیم؛ نخست این که در مواجهه با قرآن فهم مسئلهمحور داشته باشیم، تفاسیر قرآن تا قرن اخیر ترتیبی بوده است و از اول آغاز میشده است، اما در دوران معاصر بحث موضوعی مطرح شد، مسئلهمحوری یک معنا دارد و تفسیر موضوعی یعنی مسئلهمحوری و فهم عصری مسئلهمحور است و دغدغه داریم که از قرآن میخواهیم بفهمیم، امام علی(ع) نیز فرمود: این کتاب را به زبان آورید و این به زبان آوردن میشود تفسیر مسئلهمحور، لذا به تناسب نیازها سراغ قرآن میرویم و به لایههای معنایی توجه میکنیم و معتقد هستیم.
وی در ادامه افزود: عناصر اولیه فهم اصلی مسئلهمحور بودن و توجه به لایههای قرآن و توجه به تجارب بشری است، اما برای اینکه این رای تفسیری با تفسیر به رای متفاوت باشد، باید به یکسری از مولفهها توجه داشت که امام موسی صدر آنها را بیان کرده است؛ یکی اینکه باید به ساختار آن توجه کرد، خودش میگوید این قرآن دارای محکم و مشابه است، دوم شخصیت گوینده که خدایی است که علم مطلق دارد اما تفسیر به رای تفسیری است که از متن چیزی ارائه میکنیم که زبان عربی آنرا تحمل نمیکند و با ساختار این کتاب سازگاری ندارد، وگرنه اگر با دغدغه سراغ قرآن برویم که تفسیر به رای نیست، آن دغدغه باید باشد، اما دغدغههایی به قرآن عرضه میکنیم که زبان او را تحمل کند و اینطور نیست که لفظی را عوض کرده باشید، زبان باید ظرفیت پذیرش آن تفسیر را داشته باشد و با شخصیت گوینده یعنی خدا سازگاری داشته باشد و با ساختار این کتاب منطبق باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم حدیث بیان کرد: تفسیر به رای، دو مصداق دارد؛ یکی این که کسی بدون آگاهی لازم در مورد قرآن حرف بزند، دوم این که کسی بخواهد بیش از ظرفیت زبانی به قرآن تحمیل کند، پس فهم عصری با تفسیر به رای، فرقش در این است که در تفسیر عصری شخصیت گوینده و ساختار کتاب را در نظر میگیریم، اما در تفسیر به رای که مذموم است و در روایات مذمت شده، کسی که تفسیر به رای کند جایگاهش آتش است، این گونه نیست و اگر کسی قرآن را تفسیر به رای کند و شخصیت گوینده را در نظر نگیرد، کافر است؛ لذا این توضیحات، مربوط به عنصر اول از روش تعاملی ایشان است که مربوط به فهم عصری است.
مهریزی در ادامه به طرح بحث پیرامون این که قرآن کتاب عمل است پرداخت و تصریح کرد: قرآن کتاب عمل است و امام علی (ع) نیز نسبت به عمل قرآن تاکید داشتند نه این که به ختم قرآن و یا تحقیق قرآنی تاکید کرده باشند، اینها خوب است، اما مقدمه آن عمل است، قرآن آن است که کتاب زندگی باشد؛ عمل نیز یعنی در انسان و نگاه انسان تاثیر بگذارد وگرنه قاری بدون عمل فایدهای ندارد، لذا نگاه کمیتگرایانه در ختم قرآن و تحقیق و پژوهش قرآنی مشهود است، اما در این که تحولی ایجاد کند، خیر، این را شاهد نیستیم.
وی بیان کرد: قرآن میگوید درست حرف بزنید تا امور اصلاح شود، اینکه تمرین کنیم قول ما سدید باشد و امام موسی صدر نیز میگویند، اگر جوامع انسانی کم و دقیق حرف بزنند کار درست میشود، پس قرآن را به عنوان کتاب عمل باور کنیم، البته کارهای دیگر مقدمه است و ختمی که به عمل منتهی نشود، فایدهای ندارد، اینجا است که قرآن تاثیرگذار نخواهد بود، بنابراین این دو عنصر بود که به عنوان دو عنصر برجسته در روش ایشان ذکر کردیم.