محمد بن يعقوب كلينى و كتاب كافى - صفحه 445

بوده اند، اما چنان كه گذشت با توجه به آن كه كلينى در ملاك صحت روايات، تابع سيره قدما بوده، از اين رو وى در نقل روايت از اين عده، محذورى نداشته است. اما محدثان پس از كلينى كه معيارشان با معيار اين دانشمند متفاوت بوده و يا نسبت به قراين مورد نظر كلينى در صحت اخبار بى اطلاع بوده اند، طبعا وجهى بر تصحيح اين روايات در پيش روى خود نديده و بعضا به انتقاد و خرده گيرى از كلينى به پا خاسته اند. از اين رو در مطالعه كتب من لا يحضره الفقيه و تهذيب الاحكام نيز كه به فاصله كوتاهى پس از كتاب كلينى تأليف شده موارد گوناگونى يافت مى شود كه شيخ صدوق و شيخ طوسى پس از ذكر رواياتى از كتاب كافى به نقد و بررسى آن و احيانا مناقشه با مرحوم كلينى برخاسته اند. ۱

5. بررسى مصاديق عده كلينى در «عدة من أصحابنا»:

مراد از عده در «عدة من أصحابنا» عده اى از مشايخ كلينى يا مشايخ اجازه مى باشند. كه كلينى از باب اختصار سند از درج آنان خوددارى ورزيده است. به اين دليل كه وى در نخستين روايت خود از قسمت اصول كافى مى نويسد: «حدثنى عدة من أصحابنا منهم محمّد بن يحيى العطار ...» و مى دانيم كه محمّد بن يحيى از جمله مشايخ كلينى بوده است.
نجاشى متذكر مى شود كه ابو جعفر كلينى گفته است: «هرجا در كتاب من آمده است: «عدة من أصحابنا عن احمد بن محمّد بن عيسى»، اين عده عبارت از محمّد بن يحيى و على بن موسى الكميذانى و داود بن كوره قمى و احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم مى باشند». ۲ پس از نجاشى، علامه حلى نيز از قول كلينى متذكر شده است: «و هر كجا كه گفته ام: «عدة من أصحابنا عن احمد بن محمّد بن خالد البرقى» اين عده عبارت از على بن ابراهيم قمى، على بن محمّد بن عبداللّه بن اذينه و احمد بن

1.برخى از نمونه ها را بنگريد در كتاب: معجم رجال الحديث، از ابوالقاسم خويى، ج ۱، ص ۲۶ الى ۳۴ ضمنا به عقيده اين دانشمند، شيخ مفيد نيز در رساله عدديه خود تعدادى از روايات كافى را مورد نقد و اعتراض قرار داده، و آنها را مصداق احاديث شاذ دانسته است. همان مأخذ، ص ۳۱.

2.نجاشى، رجال، به رقم ۱۰۲۶.

صفحه از 456