محمد بن يعقوب كلينى و كتاب كافى - صفحه 453

جعلى در زمينه رجال است، لذا صحيح الكافى از نظر مبناى تحقيقاتى از قوت لازم برخوردار نبوده و به اين دليل در جوامع علمى با استقبال چندانى رو به رو نشده است، ۱ اما به نظر مى رسد اين اعتراض خود از جهاتى قابل نقد و بررسى است. نخست آن كه تكيه آقاى بهبودى در شناخت راويان ضعيف و جاعلان حديث بر كتب اربعه رجاليه ـ خاصه رجال نجاشى ـ بوده و اين استاد به ندرت بر نظرات ابن الغضائرى استدلال مى كند. ديگر آن كه آنچه از آراء ابن الغضائرى مورد استدلال قرار گرفته، منقولاتى است كه توسط رجاليون متأخر يا معاصر نظير نجاشى، سيد بن طاوس، علامه حلى و حتى آيت اللّه خويى نقل شده و در واقع به اعتبار نقل و استفاده اين بزرگان است كه آراء ابن الغضائرى ارزش استناد پيدا كرده است. ۲
اعتراض ديگرى كه به استاد بهبودى شده است مربوط به شيوه حذفى ايشان در مورد روايات ضعيف يا مجعول است. چنان كه معروف است ايشان بر خلاف سيره علامه مجلسى در مرآة العقول، تنها به انتشار احاديث صحيح مبادرت كرده اند. به عقيده بعضى منتقدان در صورتى كه استاد بهبودى به عوض حذف روايات ضعيف به علت ضعف آن در حاشيه و پاورقى آن روايات، اشاره مى نمود، كار وى اعتبار و جلوه ديگرى پيدا مى كرد، اما در اين مورد مؤلف صحيح الكافى معتقد است كه اولاً: شيوه وى در انتخاب بخشى از روايات كافى به عنوان صحيح الكافى قبلاً از سوى صاحب منتقى الجمان مورد عمل قرار گرفته و از اين جهت اين موضوع بدون سابقه نمى باشد. ثانيا: با انتخاب بخشى از روايات كافى تحت عنوان «صحاح» يا گزيده كافى صدمه اى به موقعيت جامع كلينى وارد نمى شود، زيرا كتب اربعه به عنوان كتبى كه در طول قرن ها تواتر خود را حفظ نموده و مورد رجوع و اعتماد محققان بوده است، بى شك در آينده نيز مرجعيت خود را حفظ خواهد نمود. منتهى عرضه منتخباتى از آن تحت عنوان «صحاح» مى تواند ضمن كوتاه نمودن زبان دشمنان در طعن بر عقايد شيعه،

1.عسكرى، سيد مرتضى، معالم المدرستين، ج ۳، ص ۲۲۸.

2.به عنوان مثال نجاشى در حدود ۲۰ مورد نظرات رجالى ابن الغضائرى را در كتاب خود به صورت مشافهه اى نقل كرده است. بنگريد به معرفة الحديث، ص ۶۲ الى ۶۴.

صفحه از 456