محمد بن يعقوب كلينى و كتاب كافى - صفحه 455

فراهم كرده بود. زيرا به گفته نجاشى، على بن ابراهيم با پشت سر گذاردن جوانى بينايى خود را از دست داد ۱ و طبعا به شكل فعال از مصدر افتا و تحديث كناره گيرى نمود. ۲ كلينى در مواضعى از كتاب نيز از اين بزرگان با تعبير «قال» به نقل مى پردازد، ۳ كه خود معرف تحصيل حديث به طريق اجازه يا مناوله است به اين ترتيب مى توان نتيجه گيرى كرد كه مرحوم كلينى در تأليف جامع روايى خويش از بسيارى از اصول و مصنفات حديثى به طور مستقيم استفاده كرده است، گر چه صدر سند معمولاً با نام مشايخ او پيوند خورده است. منتهى بايد توجه داشت كه در اين موارد، واسطه هاى سند (از صاحب كتاب تا كلينى) بيانگر سلسله اى از مشايخ اجازه است تا راويان و استادان حديث و چنان كه قبلاً گذشت كلينى با ذكر اسامى آنان، روايت را از صورت مقطوع و مرسل بودن خارج كرده است.
يكى از قراينى كه نشان مى دهد كتب اوليه بعضا در اختيار كلينى بوده و اين دانشمند از آن به ذكر حديث يا فتوا پرداخته است، معلق بودن سند پاره اى از روايات كافى است. به عنوان مثال مرحوم كلينى معمولاً به واسطه على بن ابراهيم يا ابراهيم بن هاشم و او از محمّد بن عيسى بن عبيد، از يونس بن عبد الرحمن، و به واسطه محمّد بن اسماعيل از فضل بن شاذان روايت مى كند و اين در مجلدات مختلف كافى مطلب مشخصى است. ۴ اما در عين حال در جلد هفتم كتاب، روايات و منقولاتى از افراد فوق وجود دارد كه كلينى با تعبير «قال الفضل» و «قال يونس» به درج آنها مبادرت كرده است ۵ و اين مى رساند كه كلينى در نقل اين گونه مطالب مستقيما از كتب اين دو نفر استفاده كرده است تا از طريق مشايخ اجازه، خصوصا كه قسمتى از اين منقولات فتاواى فقهى يونس و فضل مى باشد تا روايات و منقولات ايشان از امامان و اين خود احتمالاً، يكى از انگيزه هاى كلينى در ذكر سند آن مطالب به صورت معلق مى باشد. در

1.نجاشى، رجال، به رقم ۶۸۰.

2.بهبودى، مقدمه گزيده فقيه، ج ۱، ص ۸.

3.كلينى، الكافي، پيش ج ۷، ص ۲۷۶.

4.همان مأخذ، ج ۷، ص ۵۶، و ج ۷، ص ۲۱۰.

5.همان مأخذ، ج ۷، ص ۹۰ الى ۹۸ و ۱۰۵ و ۱۰۸ و ۱۲۰، ۱۴۵، ۱۶۶، تحت عنوان: «قال الفضل» و نيز ج ۷، ص ۱۱۵ ـ ۱۲۱، تحت عنوان: «وقال يونس».

صفحه از 456