از دوره تبيين و تدوين ـ كه در عصر حضور است ـ كه بگذريم ، مى رسيم به عصر غيبت . عصر غيبت ، حقيقتا آن نقطه سرنوشت ساز اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام بوده كه جمعى از بزرگان شيعه، چه فقها و چه محدّثان توانسته اند اين ارتباط را محفوظ نگه دارند . خداى نكرده اگر در دوران غيبت ـ بخصوص غيبت صغرا ـ اين استفاده ها از آن نمى شد ، معلوم نبود كه منابع ما در امروز ، چه سرنوشتى داشتند! ولى بايد هميشه دعا كنيم به ارواح بزرگِ آنهايى كه اين خلأ را پر كردند و اين كار بزرگ را ـ كه از لحاظ عقلانى و تاريخى ، درست مناسب همان دوره غيبت صغراست ـ انجام دادند و كار را تا جايى كه مقدورشان بود، پيش بردند . البته آنها خيلى دست هايشان باز نبود ؛ ولى شرايطى بود كه بتوانند انجام بدهند. لذا ما در اين قسمت برمى گرديم به رى، قم، بغداد، كوفه و ساير مراكزى كه اين كار را به عهده داشتند .
دو مكتب، درست در آستانه غيبت صغرا بروز مى كند : يكى مكتب محدّثان و ديگرى مكتب فقها . در مكتب محدّثان ، بايد از على بن ابراهيم قمّى، كلينى، ابن بابويه و ابن قولويه و نهايتا شخصيت عظيم الشأن حديث ، مرحوم صدوق، به عنوان پايه گذاران و پيشروان اين مكتب ، ياد كنيم . البته صدها شخصيت علمى ديگر هم هست كه اسم و تاريخشان هم وجود دارد ، منتهى اين افرادى را كه نام بردم ، مشخص تر شدند . مكتب فقها را هم در همان مقطع و كمى بعد از غيبت صغرا ، با شخصيت هايى چون : ابن عقيل، ابن جُنيد اسكافى ، شيخ مفيد، سيّد مرتضى و سرآمد آنها شيخ طوسى مى شناسيم .
البته بايد يادآور شد كه اين دو مكتب ، از هم جدا نيستند . بسيارى از اين فقها محدّث هم بوده اند ؛ بسيارى از اين محدّثان هم فقيه بوده اند . نمى شود بين اينها را مثل اخبارى ها و فقهاى خودمان ، اين قدر خط كشى كرد . آن تعصّب هايى كه در دوره هاى بعدى بين اخباريان و فقها پيدا شد ، در آن زمان نبوده است . اينها مكمّل هم بودند و از لحاظ محاسباتى ، محدّثان بايد در رتبه مقدّم بر فقها حساب شوند ؛ چون