381
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

يكى راجع به نقل روايات ناقص و خلط روايات با همديگر است . در اصول كافى ، يك سلسله روايات داريم كه با هم خلط شده اند. مثلاً، در موردى مرحوم مصطفوى اشاره كرده است كه مرحوم مجلسى ، اين خلط را بيان كرده است ؛ امّا در ترجمه ، به خلط توجّه نكرده و طورى ترجمه نموده كه خواسته است مطلب را برساند . امّا مطلب روشن نيست ؛ چون ابتدا سخن از امام سجاد عليه السلام است، بعد بلافاصله مى گويد: امام باقر عليه السلام چنين فرمود. مرحوم مجلسى مى فرمايد : اين حديث در بصائر الدرجات روايت شده است و مرحوم شيخ هم ظاهرا از بصائر الدرجات نقل كرده باشد؛ امّا اين دو تا حديث ، با هم قاطى شده است . حالا آيا مرحوم كلينى خَلط كرده است، يا ناسخين بعدى، ما نمى دانيم! به هر حال ، مترجم ، هنگام ترجمه بايد به اين مطلب توجّه داشته باشد. موارد ديگرى هم يادداشت كرده ام، اگر لازم شد ، عرض مى كنم.
مشكل دومى كه متن الكافى دارد، نقل حديث نامناسب با باب است . خدا رحمت كند مرحوم استاد غفارى را! در مقدمه الكافى ـ كه تصحيح آية اللّه حسن زاده آملى است ـ ايشان به كتاب صحيح البخارى اشكال مى گيرند كه احاديث نامناسب با باب دارد، و من در آن جا نوشته ام كه مرحوم كلينى هم از اين احاديث دارد؛ امّا خيلى كمتر از بخارى ، مثلاً در احوالات امام على عليه السلام يك حديث مربوط به حضرت زهرا عليهاالسلام است، يا يك بابى دارد به نام «اختلاف الحجّة» كه اصلاً آن باب ، با آن حديثى كه ذيلش هست ، ربطى ندارد و موارد ديگرى كه حالا ذكرش لازم نيست.
مورد سوم از اشكالات متن الكافى ، نقل يك حديث با يك سند، از يك اصل با دو متن است . اين ، خيلى مهمّ است كه شما يك مطلبى را از يك كتاب به دو صورت نقل كنى . حالا آيا توسّط ناسخين اين طور شده يا توسط مرحوم كلينى ، نمى دانيم! امّا اين الكافى كه امروز دست ماست ، اين طور است.
مشكل ديگر آن، تكرار عين يك حديث در يك باب است . گاهى يك حديث با يك سند و با يك متن ، در همان باب تكرار شده است . اين حديث ، گاهى ممكن است


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
380

به نظرتان، مهم ترين اشكالات ترجمه هاى مشهور «الكافى» كه الآن در اختيار ما هستند ، چيست؟

بسم اللّه الرحمن الرحيم، الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على سيّدنا و نبيّنا محمّد وآله الطّاهرين . شايد بتوان گفت كه كتاب شريف اصول كافى ، معتبرترين كتاب حديثى شيعه است . خدا رحمت كند پدر مرا كه هم كاسب بود و هم اهل علم! در جوانى ، هميشه به من مى گفت: «عليك باصول الكافى» . بعد مى گفت كه : «اين اصول كافى ، شير خالص است ؛ كتاب هاى ديگر ، شير خالص نيست، و شما زياد اين را بخوانيد» . لذا من تقريبا از حدود هفده ـ هجده سالگى ، با اين كتاب آشنا بودم و مطالعه مى كردم. آن موقع ، تازه يك مقدارى درس عربى خوانده بوديم و كمى با عبارات عربى آشنا بوديم . اين متون را مطالعه مى كردم و هر جا را نمى فهميدم، به ترجمه مراجعه مى كردم. سعى مى كردم كه با خودِ متن آشنا بشوم. اوّلين برخورد من هم با اصول كافى، ترجمه مرحوم ميرزا محمّد باقر كمره اى رحمه اللهاست.
درباره ترجمه اصول كافى ، دو مطلب را بايد بيان كرد : يكى مشكلات خود متن است و دوم ، مشكلات ترجمه ؛ يعنى خود متن ، يك سلسله مشكلات دارد كه اوّل ، آنها را بايد حل كرد، بعد از حل آنها، مترجم بايد داراى شرايط ويژه اى باشد كه بتواند ترجمه اى دقيق و روان عرضه كند.
چون ما بعد از قرآن كريم ، هيچ كتاب صحيحى نداريم كه همه محتوايش صحيح باشد و قابل انتقاد نباشد، كتاب الكافى اصحّ كتب است؛ ولى كتاب صحيح نيست، مثل كتاب هاى صحيح البخارى، صحيح مسلم كه گرچه آنها هم وجه تسميه اى دارند بدون مسمّاى واقعى! كتاب الكافى ، كتاب معتبرى است، منتهى متن كتاب ، مشكلاتى دارد كه من بعضى از اين مشكلات را فهرست كرده ام و به همان صورت، فهرستوار خدمت شما عرض مى كنم:

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 111021
صفحه از 422
پرینت  ارسال به