يكى راجع به نقل روايات ناقص و خلط روايات با همديگر است . در اصول كافى ، يك سلسله روايات داريم كه با هم خلط شده اند. مثلاً، در موردى مرحوم مصطفوى اشاره كرده است كه مرحوم مجلسى ، اين خلط را بيان كرده است ؛ امّا در ترجمه ، به خلط توجّه نكرده و طورى ترجمه نموده كه خواسته است مطلب را برساند . امّا مطلب روشن نيست ؛ چون ابتدا سخن از امام سجاد عليه السلام است، بعد بلافاصله مى گويد: امام باقر عليه السلام چنين فرمود. مرحوم مجلسى مى فرمايد : اين حديث در بصائر الدرجات روايت شده است و مرحوم شيخ هم ظاهرا از بصائر الدرجات نقل كرده باشد؛ امّا اين دو تا حديث ، با هم قاطى شده است . حالا آيا مرحوم كلينى خَلط كرده است، يا ناسخين بعدى، ما نمى دانيم! به هر حال ، مترجم ، هنگام ترجمه بايد به اين مطلب توجّه داشته باشد. موارد ديگرى هم يادداشت كرده ام، اگر لازم شد ، عرض مى كنم.
مشكل دومى كه متن الكافى دارد، نقل حديث نامناسب با باب است . خدا رحمت كند مرحوم استاد غفارى را! در مقدمه الكافى ـ كه تصحيح آية اللّه حسن زاده آملى است ـ ايشان به كتاب صحيح البخارى اشكال مى گيرند كه احاديث نامناسب با باب دارد، و من در آن جا نوشته ام كه مرحوم كلينى هم از اين احاديث دارد؛ امّا خيلى كمتر از بخارى ، مثلاً در احوالات امام على عليه السلام يك حديث مربوط به حضرت زهرا عليهاالسلام است، يا يك بابى دارد به نام «اختلاف الحجّة» كه اصلاً آن باب ، با آن حديثى كه ذيلش هست ، ربطى ندارد و موارد ديگرى كه حالا ذكرش لازم نيست.
مورد سوم از اشكالات متن الكافى ، نقل يك حديث با يك سند، از يك اصل با دو متن است . اين ، خيلى مهمّ است كه شما يك مطلبى را از يك كتاب به دو صورت نقل كنى . حالا آيا توسّط ناسخين اين طور شده يا توسط مرحوم كلينى ، نمى دانيم! امّا اين الكافى كه امروز دست ماست ، اين طور است.
مشكل ديگر آن، تكرار عين يك حديث در يك باب است . گاهى يك حديث با يك سند و با يك متن ، در همان باب تكرار شده است . اين حديث ، گاهى ممكن است