383
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

را «ائمّه» مى گويد و هم «اربا» را «اذكا» مى گويد. اين ديگر هيچ قابل توجيه نيست كه ما بگوييم مى خواهد بگويد معنايش اين طور است! حتّى وقتى راوى اشكال مى كند كه در قرآن، «أربى» مى خوانيم، مى گويد: اربا چيست؟ اذكا درست است . آن وقت در ترجمه اينها واقعا به مشكل بر مى خوريم .
حتّى مرحوم علّامه مجلسى، با همه ولايتى بودنش و با همه اين كه بلد است چگونه احاديث را توجيه كند، خيلى جاها مانده، مى گويد: واللّه اعلم! ما علم اين را به ائمّه عليهم السلام واگذار مى كنيم . نمى فهميم ؛ چون ترجمه اين احاديث مشكل است، توضيح دادنش براى خواننده مشكل است ، مخصوصا كه امروز هم دشمنان زيادند و مى خواهند بگويند كه شيعه ، قائل به تحريف قرآن است و اين روايات را دست آويز قرار مى دهند .
مشكل ديگرش، احاديث متشابه است كه حل كردن اين احاديث هم واقعا مهم است. مثلاً، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وقتى به دنيا آمد، شير براى پيغمبر پيدا نشد . ابوطالب ، او را زير سينه خودش انداخت و چند روزى شير خورد تا براى پيغمبر شير پيدا شد. حالا مرحوم مجلسى مى فرمايد: اين از معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله است. چه اعجازى؟ اگر بنا بود كه اعجاز بشود، يك زنى را كه مى توانست شير بدهد، زير سينه او مى انداختند و شير مى داد؛ چرا ابوطالب شير بدهد؟
مرحوم كمره اى رحمه الله يك توجيهى دارد و مى گويد : عرب به گوسفند زرع مى گويد، مثلاً مى گويند: كيف زرعكم؟ يعنى گوسفندانتان شير دارند يا نه؟ ايشان مى گويد كه ابوطالب از گوسفندانش شير دوشيد و داد به پيامبر صلى الله عليه و آله ؛ امّا اين توجيه درست نيست ؛ چون روايت مى گويد: خدا در سينه ابو طالب ، شير ايجاد كرد و اين ، قابل توجيه نيست.
خدا رحمت كند آقاى غفارى را! به ايشان گفتند يكى از احاديث ضعيف الكافى را به ما بگو . ايشان گفت: «حديث سلسلة الحمار» . گفتند : اين حديث چيست؟ گفت:


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
382

كه در باب هاى ديگر تكرار شود كه اين ، طبيعى است . به خاطر اين كه يك حديث ، ممكن است چند فراز داشته باشد و چند دلالت داشته باشد كه هر دلالتش در يك بابى ذكر مى شود؛ امّا در يك باب، تكرار حديث ، معهود نيست.
مشكل پنجم، نقل اخبار غير حديثى است، يعنى با اين كه الكافى ، جزء كتب حديث شيعه به حساب مى آيد ، امّا خيلى از احاديثش ، حديث نيستند ، نقل و خبرند كه آنها هم به عنوان حديث، شماره گذارى شده و نقل شده اند ، در صورتى كه حديث نيستند . مرحوم آية اللّه علّامه سيد مرتضى عسكرى رحمه الله كتابى دارد در سه جلد به نام القرآن الكريم و روايات المدرستين . ايشان در جلد سوم، براى اين كه بگويند هميشه روايات ما صحيح نيستند ، گرچه در الكافى باشد، همين مطلب را از رجال آية اللّه خويى نقل مى كنند . وقتى ترجمه الكافى را هم شروع كردم، خودم هم به اين مطلب پى بردم كه بسيارى از مطالب الكافى ، اصلاً حديث نيستند . من در اين جا هشت موردش را علامت زده ام كه البتّه بيش از اينهاست.
مشكل ديگر آن، روايات تحريفى است ؛ رواياتى كه دلالت دارند بر اين كه قرآن ، تحريف شده است . البته بعضى هايش قابل توجيه اند و مى توان با تأويل درستش كنيم و بگوييم مراد اينها باطن قرآن است و به ظاهر قرآن ، كارى ندارند؛ امّا بعضى روايات هستند كه مى گويند آيه ، اين طورى بوده ، نه آن گونه كه هست. يك وقت است كه مى گوييم : «يا ايّها الرسول بلّغ ما اُنزلِ اليك في على» . بسيار خوب! مى گوييم «فى علىّ» را پيغمبر اكرم فرمود، و امير مؤمنان عليه السلام و ساير صحابه هم در كنار قرآن نوشتند . بعدا اين اخبارى مسلك ها تصوّر كردند كه اينها داخل متن قرآن است، كه اين ، قابل توجيه است كه بگوييم ـ به تعبير مرحوم علّامه عسكرى ـ اينها وحى بيانى است ، نه وحى قرآنى.
امّا يك سلسله روايات هستند كه اصلاً متن قرآن را تغيير مى دهند، مثلاً در باره آيه «أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِىَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ» مى فرمايد: «اربا من اُمّة، اذكا من ائمّة» ؛ يعنى هم «امّت»

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110980
صفحه از 422
پرینت  ارسال به