387
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

كجاست كه عالمان خيلى بزرگ ما گاهى اشتباهات خيلى خيلى بچّه گانه اى در ترجمه احاديث و حتّى در آيات دارند؟ حتّى گاه ريشه كلمات در آنها مراقبت نشده و با كلمه اى ديگر اشتباه گرفته شده است .
من گمان مى كنم بخشى از اينها، ناشى از اين است كه ما در مملكتمان به كار نقد نمى پردازيم . ناقدانِ ما جرئت نقد ندارند و نقد شدگانمان ، اخلاق نقدپذيرى ندارند . فتوّت در اين قصّه ، رعايت نمى شود . آن جاهايى هم كه نقد انجام مى گيرد، با فتوّت و مروّت نيست . لذا سبب شده است كه ما اصولاً دچار نوعى سهل انگارى، مسامحه، و تساهل هاى كشنده اى شده ايم . من نزديك به هفت سال و اندى است كه به كار ترجمه الغدير مشغولم . دوره پيشين الغدير را نُه مترجم به تفاريق و تداريج كار كردند . باور نمى فرماييد، برخى از خطاهاى ترجمه در آن دوره ، آن قدر فاحش است كه انسان گاهى كه مى بيند، دوست دارد كه زود بگذرد و فرار كند ؛ يعنى گاهى حال فرار به انسان دست مى دهد.
الآن كه مجالى پيش آمده تا من اين درد دل را بيان كنم، واقعا از دار الحديث خواهش مى كنم كه بانى يك حركت نقد جدّى ، مخصوصا در زمينه متون روايى بشود! البته نقد عالمانه و به دور از حبّ و بغض ؛ يعنى در گردونه بعضى حرف و حديث ها نيفتد . اين بارقه ، ان شاء اللّه كه اين جا روشن بشود تا يكى دو دهه بعد بگوييم كه اين كتابِ ترجمه در آمده، ضمنِ حفظ همه حرمت ها و شوكت ها ، اين ايرادها را هم دارد . بعد مجلس هاى علمى فراهم شوند، پاسخ بدهند، نقدشدگان به خود بيايند و متنبّه بشوند و گرنه، اين سيرى كه ما در آن افتاديم ، همچنان ادامه دارد .
هر روز هم يك ترجمه از قرآن، يا از فلان جامع روايى در مى آيد با همان اشتباهات و همان گرفتارى هاى موجود! ومع الأسف ، بعضى از اين بزرگان ، نام آورند . اين ويژگى ، سبب مى شود كه خيلى ها جرئت نكنند كه چيزى بگويند و پشت آن نام ها ، آن خطاها هم گاهى گُم مى شوند و ديگران از اينها الگو مى گيرند . اين


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
386

باشد، مايه مدح اوست ؛ زيرا گوى سبقت را آنها ربودند، زحمت كشيدند، بخش هاى طلايى عمرشان را به اين كارها مشغول بودند و همين كه بتوان عيب كسانى را بر شمرد، از مايه هاى فخر آنهاست . عرايضى بيان خواهد شد تا خود متنبّه باشيم و پس از اين ، اشكالات كمترى در ترجمه متون دينى به چشم بيايد و گرنه، پيشاپيش براى رفتگانشان رحمت مى خواهيم و براى زندگانشان طول عمر با عزّت آرزو داريم!
نكته دوم اين كه تا ريشه هاى روحى ـ روانى بد ترجمه كردنِ متون دينى فهميده نشود، بحث هاى ناقدانه ، چندان راه به جايى نخواهند بُرد . به عبارتى ، بحث ها مصداقى و نمونه اى باقى خواهند ماند و ريشه و گره اصلى گشوده و حل نخواهد شد . من برداشتِ خود را متواضعانه عرض مى كنم ؛ اصولاً در كشور ما چيزى به نام نقد ، وجود ندارد ؛ بارقه هايى كه گه گاه زده مى شوند ، بارقه هاى ناگهانى اند . اگر ما در اين قصّه ، كار نقد را صحيح و عاقلانه و دقيق انجام مى داديم، بخش مهمّى از مشكلات ترجمه متون دينى ، رو به حل مى رفت . به ديگر بيان: هر كس در هر صنف و هر موقعيّت، اگر احساس كند كه زير ذرّه بين است، و احساس كند كه درباره او داورانى عالِم به آن رشته و فن ، قضاوت خواهند كرد، قطعا حواس خودش را جمع مى كند.
در حضور حضرت استاد مذاكره مى كرديم، بارها با دوستانمان در اين بيست و اندى سال كه به كار ترجمه مشغولم ، مذاكره داشتيم، همواره اين سؤال براى من و شايد براى تك تك شما بوده كه چه طور ممكن است عالمان بزرگ ـ كه در فضل و مراتب علمى شان هيچ جاى ترديد نيست ـ ، گاهى چنين اشتباهات عجيب و غريبى كرده اند . يك توجيه آن ، بيانى است كه مرحوم آقاى مطهّرى درباره ابن سينا دارند كه : بزرگان ، اشتباهاتشان هم بزرگ است . بعد تشبيه مى كنند كه آدم ، وقتى مى رود بالاى كوه، به قلّه كه نزديك مى شود، اگر يك سنگ ريزه هم از زير پايش بغلتد ، انعكاس فرو افتادن همين سنگ ريزه ، خيلى زياد است، نسبت به اين كه شما در دامنه باشى و سنگ ريزه اى بيفتد. اينها توجيهات محترمانه و عالمانه است ؛ ولى بالأخره مشكل

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110946
صفحه از 422
پرینت  ارسال به