401
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

«دونَ» گاهى به معناى در برابر است، گاهى به معناى به غير است، گاهى به معناى به جاى است . معانى اش مختلف است. در اين جا «من عَبَدَ الاسم دون المعنى» يعنى كسى كه اسم را بپرستد و نه مسمّا و نه معنا را . ايشان معنا كردند، كسى كه تنها نام خدا را بدون صاحب نام بپرستد كه اين مفهوم ، مخالفش اين است كه پس اگر نام خدا را با مسمّا پرستيد، اشكالى ندارد . اين ، اشتباه بزرگى است كه از دست ايشان در رفته است.
در جاى ديگر مى گويد: «فإن رأيتَ يا سيّدى تعلِّمنى من ذلك ما اقف عليه ولا عجوزه فالت متتولاً ؛ سرور من! اگر شما صلاح مى دانيد كه به من چيزى را ياد بدهيد كه نسبت به او آگاه بشوم، بر من منّت گذاشتيد كه اين چيز را به من ياد داديد» كه ايشان ترجمه كردند: اگر صلاح بدانيد ، به چاكر خود لطف كنيد و به من بياموزيد، آنچه را كه بر آن بايستم و از آن تجاوز نكنم، انجام مى دهم. آن وقت ، «فالت متتولاً» يعنى چه؟ يعنى بر سر من منّت گذاشتيد.
يك جا به مرحوم مجلسى اشكال مى گيرد كه به نظر مى آيد اشتباه از جانب خود ايشان باشد. امام عليه السلام مى فرمايد: «انَّ اللّه عزَّ وجلَّ لا يقبض العلم بعد ما يهبطه؛ خداوند ، بعد از اين كه علم را فرو فرستاد، ديگر آن را جمع نمى كند» . «ولكن يموت العالم فيذهب بما يعلم ؛ امّا عالم كه مى ميرد، علمش هم با خودش مى ميرد» . «فتليهم الجفات ؛ آدم هاى غليظ و خشن و ستمگر بر اينها مسلّط مى شوند» . «فَيضلّون ويُضِلّون ؛ اينها هم خودشان گمراه اند و هم گمراه مى كنند» كه ايشان نوشتند: ليكن عالم كه مى رود علمش مى رود و جاى خود را به مردم خُشك و خشنى مى دهد كه گمراه اند و گمراه كننده و چيزى كه بطن و ريشه ندارد ، خير ندارد . مجلسى رحمه الله، «تليهم» را از ماده ولايت گرفته، و چون به نظر درست نيامد، ما از ماده «وَلىَ» يا «يلى» گرفتيم.
من مى گويم، تليهم از همان ماده ولايت است ؛ چون ضمير مفعولى اش جمع


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
400

است. من ايرادهاى اين ترجمه را چند بخش كردم: يكى اشتباهات ترجمه است ؛ دوم ، تفاوت متن و ترجمه، يعنى يك جايى ، اعرابِ متنى يك جور است، امّا در ترجمه ، يك طور ديگرى ترجمه شده است ، مثل شرح مرحوم ابن ميثم از نهج البلاغه . ابن ميثم ، يك شرح نهج البلاغه داشته، بعد اينها براى اين كه شرح ابن ميثم را چاپ كنند، يك نهج البلاغه گذاشتند جلوى شرح ايشان، كه اصلاً شرح با متن نمى خواند. در ترجمه ايشان هم گاهى شرح با متن و ترجمه با متن نمى خواند.
اشكال ديگر، عدم ويرايش است . در مواردى هم ضمير مؤنّث مذكّر ترجمه شده و بالعكس، همچنين افتادگى هايى است كه گاهى يك فراز از عبارت ترجمه نشده است. حالا من به عنوان نمونه ، يكى دو تا از اين اشكالات را عرض مى كنم . مثلاً يكى از مواردى كه متن با ترجمه فرق مى كند ، صفحه 66 حديث 7 : «اذا حدّثتم بحديثٍ فأسندوه ؛ وقتى حديثى براى كسى نقل مى كنيد ، سندش را ذكر كنيد» . يعنى بگوييد چه كسى آن را گفته. ايشان ترجمه كردند: «چون حديثى به شما گويند، در مقام نقلْ آن را به گوينده اش نسبت دهيد» ؛ يعنى ايشان «اذا حُدِّثْتُم بحديث» را ترجمه كردند.
مورد ديگر ، صفحه 81 است كه درباره اصناف راويان حديث صحبت شده است . درباره منافقانى كه احاديث را جعل مى كردند ، مى گويد: ثمّ بقوا بعده ؛ يعنى بعد از پيغمبر ، اينها باقى بودند . فتقرَّبوا الى ائمة الضلال والدعاة الى النار بالزور والكذب والبهتان ؛ يعنى اينها با دروغ و بُهتان ، به پيشوايان ضلالت نزديك شدند ، كه ايشان ترجمه كردند: و به رهبران گمراهى و كسانى كه با باطل و دروغ و تهمت مردم را به دوزخ مى خوانند، يعنى اين «الى النار بالزور والكذب» كه متعلّق به تقربوا است، ايشان متعلّق به دعوا گرفته ؛ يعنى يك دفعه ، انتقال يك جار و مجرور را به متعلّقش بخواهد درست بگيرد يا نه، ببينيد چه قدر ترجمه ايراد پيدا كرده است . يا مورد ديگر مثلاً: «من عَبَدَ اللّه بالتوهُّم فقد كفر ؛ كسى كه خدا را به توهّم عبادت كند ، كافر است» و «ومن عَبَدَ الاسمَ دون المعنى فقد كفر ؛ اگر كسى اسم را به جاى معنا عبادت كند ، كافر است» .

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110780
صفحه از 422
پرینت  ارسال به