403
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

و يك جا مى گويد ، نورانى است . نعوذ باللّه خودش نمى داند چه مى گويد! من بايد بگويم كه مرحوم مجلسى با همه بزرگى اش اين جا را اشتباه كرده : «انّ الجواد قد يكبو» .
از آن طرف ، آقاى بهبودى، هشتاد جلد بحار الأنوار را تصحيح كرده و پاورقى هاى فراوانى بر آن نوشته، در حالى كه مطالبى است كه اشكالات زيادى دارد . يك عدّه به ايشان اعتراض كردند كه شما چرا پاورقى مى نويسى؟ ايشان هم آن جا امضا كرده: «المحتجّ بكتاب اللّه على الناصب، محمّد باقر بهبودى ؛ كسى كه با كتاب خدا بر ناصبى احتجاج مى كند» . علماى نجف كه به تو مى گويند اين پاورقى را درست بنويس و حديث را درست تفسير كن ؛ چون اين تفسيرى كه تو مى كنى ، درست نيست، آيا اينها ناصبى هستند؟ متأسفانه اين افراط و تفريط وجود دارد. انسان بايد حواسش را جمع كند . خطّ متعادل هم كه مى دانيد از مو باريك تر است و از شمشير تيزتر . آن شخص گفت كه صراط از مو باريك تر است و از شمشير تيزتر، گفت: آقا بگو راه نيست ، خيالمان را راحت كنيد!

جناب استاد خيلى ممنونم. خُب ، بحث هاى نظرى ترجمه ، هم كم گفته شده ، و هم بسيار پُر دامنه است و لازم است كه درباره اش بيش از اينها بحث شود . مستحضريد كه در كشور ما ساليان درازى است كه امر ترجمه ، انجام مى گيرد و در غير از مباحث ترجمه متون دينى، رشته دانشگاهى است و مصاحبه هاى زيادى از مترجمان درباره كيفيت ترجمه منتشر شده و كتاب هاى قابل توجّهى هم در زمينه ترجمه به چاپ رسيده است؛ امّا درباره ترجمه متون دينى ، كمتر حرف زده شده، كمتر نوشته شده و كمتر بحث شده است . ما در آغاز راه هستيم و حتما بايد مباحث ترجمه را پى بگيريم تا اگر براى ما نتيجه ندهد، براى نسل بعدى ، نتيجه اى داشته باشد. به نظر من، همه حرف ها در اين نكته نهفته است كه جناب استاد فرمودند : بايد راه اعتدال را پيش گرفت . اين راه اعتدال مشخّصاتش چيست؟ بايد درباره آن بيش از آن چيزى كه گفته شده، حرف زده شود، تا يك راه عملى پيدا كنيم ؛ چرا كه متن


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
402

است : يموت العالم فيذهب بما يعلم، فتليهم الجفات، نه اين كه : فتليهِ الجفات . ايشان مى گويد، عالم كه مى ميرد ، جفات مى آيند و جاى او را مى گيرد ؛ يعنى تليهم معنا كرده . در حالى كه مرحوم مجلسى كه مى فرمايد : تليهم از ولايت است ، درست مى گويد و مرحوم مصطفوى ، بى دقتى كرده است .
از اين موارد فراوان است . عدم ويرايش هم كه الى ماشاء اللّه زياد است . بسيارى از موارد، عن ابى جعفر ثانى است كه ايشان ترجمه كرده امام باقر عليه السلام ، عن ابا الحسن ثالث است كه تصريح دارد ؛ امّا ايشان مى گويد امام حسن عسكرى. در مقدّمه هم ايشان با عصبانيت ، به ترجمه مرحوم كمره اى يك مقدار اشكال گرفتند، يا به مرحوم ملّاصدرا يا به شيخ مفيد ، كمى تندى كرده اند . در حالى كه خود ايشان از مرحوم كمره اى اشتباه بيشترى دارد . لذا ما بايد در كار ، وسواس داشته باشيم . حاج آقاى ژرفا مطلبى را فرمودند درباره اين كه متون را بايد همان طور كه هست به مردم برسانيم. پس ما خيلى بايد حواسمان جمع باشد .
مرحوم آقاى غفارى مى فرمودند كه ما به واسطه ترجمه مى خواهيم پيام اهل بيت عليهم السلام را به دنيا صادر كنيم . بنا بر اين ، چيزى را بايد بگوييم كه معقول باشد . اگر حرف غير معقولى هست، متن را دست نزنيم . ما حقّ تحريف نداريم، حق كم گذاشتن نداريم . بايد متن را بياوريم، امّا توضيح بدهيم. پس اگر مترجم ، علاوه بر اين كه علميّتش را داشته باشد، اهل قلم باشد، و روش ترجمه را بداند، بايد متعهّد هم باشد و دلش براى مكتب بسوزد، و آن جايى كه مى بيند ضربه به مكتب مى خورد، جلوگيرى كند. مرحوم آقاى غفارى فرمودند: علّامه طباطبايى ـ رضوان اللّه عليه ـ وقتى پاورقى هاى بحار الأنوار را مى نوشتند، بعضى ها به ايشان اشكال كردند و گفتند: شما اين اشكالاتى كه به مرحوم مجلسى مى گيريد، اينها توهين به مرحوم مجلسى است . ايشان فرمودند : به نظر من ، حفظ آبروى امام صادق عليه السلام بهتر از حفظ آبروى مجلسى است . اين جا مى گويد روح ، جسمانى است، يك جا مى گويد ، روحانى است

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110766
صفحه از 422
پرینت  ارسال به