بازسازى شهر به پايان مى رسد ، آن را به امين (به عنوان ولى عهد اوّل هارون الرشيد) تحويل مى دهد و او را ولى عهد و حاكم رى مى كند . مأمون هم همّت زيادش اين بود كه از خراسان بيايد و رى را از دست برادرش در بياورد و وقتى اين كار را كرد ، گفت : من كار آخرم را انجام دادم! اين نيز اهميت رى را نشان مى دهد .
اين رى ، با اين سوابق و عظمت و موقعيت جغرافيايى اش و اين كه حالا جزء مركز حكومت اسلامى هم قرار گرفته، رسالت بزرگ و پايگاه بزرگى است . با وجود حضرت عبد العظيم و شهدايى كه ما در گلزار شهدا داريم و مرقد مكرّم و مشرّف حضرت امام وخيلى چيزهاى ديگر ، بايد رى را به عنوان يك پايگاه بزرگ و مستعد كار كنيم كه من فكر مى كنم روحيه ، همكاران و امكاناتى كه جناب آقاى رى شهرى دارند و با كارى كه در بُعد حديث شروع كردند ، مى توانند رى را به جايگاه خوبى برسانند .
درباره طول عمر مرحوم كلينى ، ظاهرا اطلاع دقيقى در دست نيست و تقريبى گفته اند كه حدود هفتاد سال داشته اند كه دو سوم آن را در رى و در مسافرت ها گذراندند ، و يك سومش را در بغداد بودند . حالا اين نكته بايد براى ما روشن شود كه چرا ايشان به بغداد رفتند؟ حقيقتا عراق امروز ، يعنى همان منطقه كوفه و بغداد و ... در آن زمان ، بزرگ ترين مركز دانش جهان بود . تمدّن بزرگ اسلامى ، در بغداد شكل گرفت و همه فِرَق اسلامى هم آن جا پايگاه و مكتب داشتند . ما خيلى از علوم اسلامى را زاييده بغداد مى دانيم و بخش عظيم آن را زاييده ايرانى هاى مقيم بغداد و كوفه مى دانيم . اين قضيه ، آن قدر مشهور بوده كه مى گويند : علوم شيعى، حجازى المولد است و عراقى الرشد است ؛ يعنى ثمره اش را در عراق نشان داده است .
هر كس كه مى خواست كار بزرگى انجام بدهد ، به كوفه و بغداد مى آمد ، مثل قديم كه همه علماى ما بايد به نجف مى رفتند يا مثل حالا كه از همه حوزه هاى كشور ، به قم مى آيند و مراحل اساسى را در اين شهر مى گذرانند . مرحوم كلينى هم بعد از اين كه