41
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

بازسازى شهر به پايان مى رسد ، آن را به امين (به عنوان ولى عهد اوّل هارون الرشيد) تحويل مى دهد و او را ولى عهد و حاكم رى مى كند . مأمون هم همّت زيادش اين بود كه از خراسان بيايد و رى را از دست برادرش در بياورد و وقتى اين كار را كرد ، گفت : من كار آخرم را انجام دادم! اين نيز اهميت رى را نشان مى دهد .
اين رى ، با اين سوابق و عظمت و موقعيت جغرافيايى اش و اين كه حالا جزء مركز حكومت اسلامى هم قرار گرفته، رسالت بزرگ و پايگاه بزرگى است . با وجود حضرت عبد العظيم و شهدايى كه ما در گلزار شهدا داريم و مرقد مكرّم و مشرّف حضرت امام وخيلى چيزهاى ديگر ، بايد رى را به عنوان يك پايگاه بزرگ و مستعد كار كنيم كه من فكر مى كنم روحيه ، همكاران و امكاناتى كه جناب آقاى رى شهرى دارند و با كارى كه در بُعد حديث شروع كردند ، مى توانند رى را به جايگاه خوبى برسانند .
درباره طول عمر مرحوم كلينى ، ظاهرا اطلاع دقيقى در دست نيست و تقريبى گفته اند كه حدود هفتاد سال داشته اند كه دو سوم آن را در رى و در مسافرت ها گذراندند ، و يك سومش را در بغداد بودند . حالا اين نكته بايد براى ما روشن شود كه چرا ايشان به بغداد رفتند؟ حقيقتا عراق امروز ، يعنى همان منطقه كوفه و بغداد و ... در آن زمان ، بزرگ ترين مركز دانش جهان بود . تمدّن بزرگ اسلامى ، در بغداد شكل گرفت و همه فِرَق اسلامى هم آن جا پايگاه و مكتب داشتند . ما خيلى از علوم اسلامى را زاييده بغداد مى دانيم و بخش عظيم آن را زاييده ايرانى هاى مقيم بغداد و كوفه مى دانيم . اين قضيه ، آن قدر مشهور بوده كه مى گويند : علوم شيعى، حجازى المولد است و عراقى الرشد است ؛ يعنى ثمره اش را در عراق نشان داده است .
هر كس كه مى خواست كار بزرگى انجام بدهد ، به كوفه و بغداد مى آمد ، مثل قديم كه همه علماى ما بايد به نجف مى رفتند يا مثل حالا كه از همه حوزه هاى كشور ، به قم مى آيند و مراحل اساسى را در اين شهر مى گذرانند . مرحوم كلينى هم بعد از اين كه


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
40

تولّدشان منهدم شدند ، به يكى از جاهايى كه آمدند ، همين رى بود . خوارج با سلفى ها ، يكى از عواملى هستند كه شيعه را به كمك حكومت هاى بنى اُميّه در همين رى ، تحت فشار قرار دادند ، با اين كه رى، حقيقتا ذاتش طرفدار اهل بيت عليهم السلام بوده و نشانه هاى فراوانى وجود دارد كه اينها اهل بيت عليهم السلام را دوست مى داشتند .
نمونه اين دوگانگى را در قرن بعد هم مى بينيم ؛ آن جا كه نَسَب حضرت عبد العظيم را هنگام غسل دادن ، از جيبشان مى يابند . اين قدر سخت بوده كه تا آن موقع ، خودشان را معرّفى نكرده بودند . با يك خواب و يك رؤياى صادقه و سپس هنگام غسل مى فهمند كه ايشان چه شخصيت عظيمى بودند.
شيعه ، فراز و نشيب هاى زيادى داشته : گاهى نيرومند بوده و گاهى تحت فشار قرار داشته است . وقتى افكار معتزلى در اين جا حاكم بود و مذهب حنفى و بيشتر مذهب شافعى بود ، وضع شيعه هم خوب بود ؛ ولى وقتى حنبلى ها و پيروانشان آمدند و معتزلى ها هم ضعيف شدند ، شيعه در فشار قرار گرفت ؛ امّا شيعه در رى ، هميشه نيرومند بوده و لذا تنها موقعى كه مردم رى ، مزاحم حكومت نشدند ، در زمان حكومت على بن ابى طالب عليه السلام است كه در آن دوره ، هيچ قيامى از مردم رى ديده نمى شود و مردم رى در اين مدّت ، آرام بودند ؛ چون خيالشان راحت بود . وقتى حكومت هاى علوى در طالقان و طبرستان تشكيل شدند، يكى از حاميان بزرگشان مردم رى بودند كه پشتيبان عظيم و كمك رسان آنها بودند . اين ، خاصيت بزرگى بوده است .
بنى عبّاس هم بسيار به اين جا اهميّت مى دادند . بنى عبّاس ، دو دوره دارد : دوره اوّلشان ، دوره رشد و تكامل و تسلّط كامل و مقبوليتشان بود ؛ دوره بعد ، تقريبا از زمان متوكّل شروع مى شود كه دوره انحطاط است. عباسيّان ، در دوره تكاملشان ، توجّه زيادى به رى داشتند . مهدى عبّاسى ، دو سال در رى ماند و به دليل اهميّت بالاى آن ، رى را بازسازى كرد . هارون الرشيد ، چهار ماه در رى مى مانَد و وقتى

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110725
صفحه از 422
پرینت  ارسال به