411
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

مرحوم الهى قمشه اى را داشتيم؛ ولى امروز ، ترجمه هايى را داريم كه خيلى نسبت به آن ترجمه ، استوارتر، قوى تر ، روان تر و قابل دفاع تر است . در مورد نهج البلاغه هم تا حدودى همين طور است ؛ امّا درباره ديگر متون دينى، بايد بگوييم كه چون اولاً خيلى گسترده اند و ثانيا در خيلى جاها هم در آغاز كار هستيم، تازه داريم متوجّه اشكالات مى شويم و اين كه چه جايى ايراد است و چه جايى ايراد نيست .
طبيعى است كه كار آيندگان ، به مراتب ، بهتر از كار ما خواهد بود ؛ ولى كار گذشتگان شايد از نظر ارزشى ، خيلى مهم تر باشد . مثلاً مرحوم آقاى كمره اى، وقتى كه اين ترجمه ها را شروع كردند ، حتّى يك ترجمه خيلى مطرح هم در جامعه وجود نداشت و لذا آقاى كمره اى ، خيلى كار عظيمى انجام دادند كه در ترجمه هاى ديگران خيلى مؤثّر بوده است . طبيعى است كه اشكالات زيادى هم داشته باشند . به نظر مى رسد كه با يارى خداوند ، به مرور ، اين روند ، رو به بهبود خواهد رفت .
خوش بختانه در مورد قرآن كريم ، اخيرا روشى معمول شده است كه مترجم ، پس از ترجمه قرآن و پيش از نشر آن ، معمولاً كار را به چند نفر مى دهد تا آنها اظهارنظر كنند و ممكن است كه در اين بين ، واژه ها و تعابير جديدى را به ايشان پيشنهاد كنند . مترجم ، پس از جمع كردن اين پيشنهادها، كار خودش را دوباره ويرايش مى كند و يا به كسان ديگرى مى دهد تا ويرايش كنند . گاهى در يك ترجمه قرآن ، دو يا سه ويرايش انجام گرفته تا اين كه مى بينيم يك اثر تقريبا شسته رفته، و با توجّه به شرايط زمانى ، به وجود آمده است.
ما بايست در مورد روايت هم چنين تجربه هايى را داشته باشيم، تا اين كه ترجمه هايمان موفّق باشند . چنانچه مترجمان متون دينى ، كتابى را كه ترجمه مى كنند . به دو نفر اديب، يا دو نفر كه متون روايى را خوب مى فهمند، بدهند تا مطالعه كنند و ابهاماتش را روشن كنند ، فكر مى كنم خيلى از كارها بهتر از گذشته باشد.
مسئله ديگر ، نقد كتاب و ترجمه است كه باز آن هم خيلى نوپاست . از همين


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
410

مى كند: پاكدامنِ خويشتندار ؛ اما قاعدتا اگر اين طورى نگاه نشود، مثل جناب كمره اى ترجمه مى كنند: پارساى عفّتجو . چرا؟ چون مى بينند كه عفّت در متعفّف هست، پس ناچار مى شوند بيايند از بحث زهد ـ كه ربطى به عفّت ندارد ـ ، يك وامى بگيرند و عفيف را پارسا بكنند و متعفّف را هم عفّتجو بكنند.
اين گزينش هاى دقيق واژگانى و معنايى و مقابل نهادن ها، كارى است كه به نظر من، علاوه بر اين كه بايد خود مترجم خيلى دقّت كند ، ولى ويراستار هم مى تواند در بسيارى از اين موارد ، كمك فراوانى بكند.

بار ديگر از جناب استاد حسينى سپاس گزارم كه زحمت كشيدند و سخنان نغز و قابل استفاده اى را بيان فرمودند . اينك زمام سخن و نقد را به جناب آقاى سلطانى مى سپاريم . آقاى سلطانى بفرماييد.

در اين جلسه ، در مورد ترجمه متون دينى و بخصوص اصول الكافى و اين كه چه ايرادها و چه مشكلاتى دارد ، صحبت هاى زيادى شد؛ امّا يك نكته را هم ما نبايد از آن غفلت كنيم و آن اين كه ترجمه متون دينى در بين ما خيلى دير شروع شده است، يا به دليل اين كه اصلاً ترجمه را يك كار درستى نمى دانستند، يا از نظر شرعى ، در آن مشكل مى ديدند، يا دلايل ديگر. در مورد قرآن كريم هم ، ترجمه ها به زبان فارسى ، خيلى دير شروع شد ؛ امّا به هر حال ، كسانى كه در آغاز ، به اين كار اقدام كردند ، اشتباهاتشان زياد است.
طبيعى است كه آغازگران اين راه، اشتباهات زيادى داشته باشند؛ امّا آنهايى كه بعدا مى آيند و راه برايشان تا حدودى هموار شده، طبيعى است كه خيلى بهتر به ايرادها واقف هستند.
بنا بر اين ، بحث هايى كه اين جا انجام مى گيرد، شايد بتوان گفت كه بخش عمده اش معلول همين تازه كار بودن اين جريان است و هر جا كه يك مقدارى كار بيشترى انجام گرفته ، استوارتر شده است. مثلاً در ترجمه قرآن، زمانى ، تنها ترجمه

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110662
صفحه از 422
پرینت  ارسال به