43
گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي

علم آموزى پيش نمى آمده است . بگذريم از اين كه گاهى متعصّبان اهل سنّت يا شيعه ، با هم درگير مى شدند، جنگ مى كردند، و كتاب خانه هاى همديگر را به آتش مى كشيدند . اينها بوده ، ولى فضاى علمى آن جا اين طورى بوده كه با سعه صدر با هم مباحثه مى كردند و بسيار از زمان ما هم بهتر بوده است . در زمان ما كه خيلى آزادى هم هست، گاهى تعصّب ها و جاهليت ها نمى گذارد كه بحث بشود . فورى تكفير و تفسيق مى كنند . فورى چنين شخصى را متّهم مى كنند . با اين كه دانش ، جاى اين حرف هاست ، يعنى بايد اوّل شك كرد، و بعد تحقيق كرد و به يك نقطه اى رسيد . راه رسيدن به حقايق، همين است كه انسان ، سينه اش را باز كند، و هر سؤالى را كه در ذهنش دارد ، با ديگران مطرح كند .
در گذشته ، چهارصد فرسخ، يا حتّى هزار فرسخ مى رفتند تا يك كسى را پيدا كنند، و حرفى را كه ترديد داشتند ، با شنيدن از زبان آن شخصيت ، تحكيم كنند . اين ، شيوه خيلى خوبى بود . همين جُندى شاپور را كه شما نگاه مى كنيد ، اين جا كه فقط جاى مسلمان ها نبود! از زمان ساسانيان ، به عنوان يكى از پايگاه هاى علمى مهم دنيا شناخته مى شد . همه نوع فِرَق و اديان هم در آن جا بودند، از مشركان گرفته تا موحّدان خالص . آنها با هم مباحثه مى كردند و اين گونه است كه علم پيشرفت مى كند . حقيقتا ما بايد در مقابل پاسخ هايى كه در بحث و مناظره و احتجاج و ميزگردها و ... مطرح مى شوند ، سعه صدر از خود نشان دهيم و از آنها براى آشنا شدن با نظريه هاى ديگران و دانش روز ، استفاده كنيم . اين شيوه در بغداد آن زمان ، انجام مى شده است .
مرحوم كلينى در بغداد، بر همه اين نحله هايى كه وجود داشته، مسلّط بوده است . ايشان از اين موقعيتشان استفاده كردند و اگر مى خواستند ، مى توانستند الكافى را نيز مثل بحارالأنوار ، انبارى از همه منقولات بكنند . از ايشان ساخته بود ؛ چون همه متون ، در اختيارشان بود و خيلى چيزها را مى دانستند. ايشان در الكافى ، بحث هاى مورد نياز را با همان تفكّر و پايه فكرى خودش آورده است . ما ، در اين زمان ، الحمد للّه هر چه


گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
42

كارش را در رى تمام مى كند، به بغداد مى رود و يك سوم عمرش را در آن جا مى گذرانَد .
پيش از اين ، از حاج آقاى رى شهرى در جايى پرسيدم كه : كلينى ، الكافى را در كجا نوشته است؟ من در مطالعاتم نديده ام كه آيا در نيمه دوم نوشته يا در نيمه سوم! براى من روشن نيست . ظاهرا مطالب عمده اش را در رى تهيه كرده و در عراق ، آن را تكميل كرده است ؛ چون ايشان پس از مسافرت به عراق ، به شهرهاى كوفه، شام و خيلى جاهاى ديگر رفته و معلوم شده كه در آن جا هم به دنبال مراكز علمى بوده اند . در دوره حضور ايشان در عراق، با تضعيف قدرت سياسى خلافت، بغداد ، فضاى مناسب ترى براى علما و دانشمندان پيدا كرده بود كه باز هم منبع مهمشان ايران بوده است . دانشگاه جُندى شاپور ايران ـ كه در حدود شوشتر است ـ ، يكى از منابع مهم نيروى انسانى بغداد بوده است . در آن زمان ، تشكيلاتى در بغداد بوده كه دانشمندان را از دانشگاه جُندى شاپور ، به بغداد ، منتقل مى كردند . در آن جا همه علوم به زبان هاى مختلفِ : هندى، چينى، سريانى، عربى و ... ترجمه مى شده است . آن شرايط ، فضاى مناسبى را براى شيخ كلينى ايجاد كرده بود كه بتواند در آن جا خوب استفاده كند . ايشان هم على الحق ، به خوبى از آن موقعيت استفاده كردند .
نكته ديگر ، اين است كه بگوييم كلينى ، با نوّاب امام زمان(عج) ارتباط نداشتند، كه بعيد است! البته نوّاب امام زمان ، معمولاً داعيه دانشمندى و علم و تدوين نداشتند ، جز آخرينشان كه نيرومندتر بوده است ؛ ولى بالأخره از طريق ارتباطاتش با امام زمان(عج) ، گاهى گره هاى كار را حل مى كردند . پس در تحقيقات بعدى بايد مقدارى روى اين موضوع كار كرد و بررسى شود كه آيا ارتباطى واقعى داشتند؟ سؤال و جواب و پيامى مى گرفتند يا نه؟
به هر حال در بغداد ، به خاطر فضاى علمى و احتجاج هايى كه بوده و تقابلى كه انديشه ها با هم داشته اند و ضمنا سعه صدرى هم كه حاكم بوده، مشكلى در

  • نام منبع :
    گفتگو ها و گفتارها درباره کليني و الکافي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 110723
صفحه از 422
پرینت  ارسال به