خصوصيّت ديگر الكافى ، اين است كه كلينى گر چه در اوّل كتاب ، كلمه حدّثنا را به كار برده ، امّا بعد كه وارد نقل احاديث مى شود ، ديگر از لفظ حدّثنا استفاده نمى كند و معلوم نيست كه اينها به صورت سماعى است كه معمولاً محدّثان «حدّثنا» مى گويند ، يا به صورت قرائت بر استاد است كه «أخبرنا» مى گويند ، يا به صورت هاى اجازه ، كه كلينى ، اجازه كتابى را داشته و از آن كتاب نقل مى كرده كه غالب احاديث كلينى ، اين گونه است ، در حالى كه بصائر الدرجات ، تمام اينها را با لفظ حدّثنا مى گويد، و اين حدّثنا ، يعنى اين كه او اين احاديث را از اساتيد شنيده است .
من پنج حديث را مقايسه كرده ام، اوّلاً در يك حديث اگر در الكافى سه ـ چهار باب است (مثلاً فضل العلم) در بصائر الدرجات ، ده ـ پانزده خبر است . اين جا چهار خبر است ، آن جا ده ـ پانزده خبر با سندهاى مختلف . بعضى سندها هم كه مشابه است، مثلاً به ابراهيم بن هاشم مى رسد، كلينى به واسطه پدرش از او نقل مى كند و صفّار ، بلا واسطه از ابراهيم بن هاشم نقل مى كند . هم در سندها خيلى اختلاف است، يعنى كلمات معلوم است كه تبديل شده اند، هم در متن. به طور حتم اگر «كتاب تعليم و تعلّم» ، و كتاب بصائر الدرجات را كسى بخواهد دقيقا بررسى كند ، بايد آن احاديث را با احاديث بصائر الدرجات ، تطبيق كند . اگر آن دوره كتاب هاى حديث درباره فقه ، از ايشان به دست مى بود ـ كه فكر نمى كنم باشد ـ بسيار به ما كمك مى كرد . فقط فهرستش وجود دارد كه آن هم محقّق در اوّل بصائر الدرجات آورده است .
امّا مسئله بعدى ، جلد دوم اصول ، با عنوان «ايمان و كفر» است . به قول بعضى معاصران ، اين عنوان ، ابتكار مرحوم كلينى است كه مسائل اخلاقى را تحت عنوان ايمان و كفر آورده است . كلّ حسنات و محسّنات اخلاق ، از فروع ايمان به خداست و كلّ سيّئات اخلاقى ، از فروع كفر است . اين را هم نمى دانيم كه آيا صفّار ، چنين كتابى داشته يا نه؟ يا اين كه اين ، ابتكار خود مرحوم كلينى است و بعد ، بزرگانى مثل مرحوم مجلسى و فيض كاشانى، همين عنوان را در مسائل اخلاقى حفظ كردند؟ شايد بتوان