درآمدى بر حديث‏ پژوهى كلينى - صفحه 20

3. روش شناسى شرح ملّا صالح مازندرانى بر اصول و روضه «الكافى»

پيش از اين گفتيم كه در نيمه دوم سده يازدهم هجرى، در پى رويكرد گسترده به حديث، شروح متعدّدى بر كتاب الكافى نگاشته شده است. از جمله اين شروح، شرح ملّا صالح مازندرانى (م 1086) از علماى نامىِ قرن يازدهم است. اين شرح، شيوه و اسلوب خاص خود را دارد. رويكرد شارح در اين شرح، عقلى ـ نقلى است، هر چند به دليل فضاى علمى آن عصر و تعليمات مجلسى اوّل، جنبه عقلى آن، پررنگ تر است. بايد گفت كه شرح ايشان سرشار از قواعد و نكات فقه الحديثى است. شناخت روش وى در اين شرح، بسيار مفيد و قابل استفاده است. بررسى جايگاه علمى و روش شناسى اين شرح و نيز تبيين چگونگى فهم و استخراج قواعد فقه الحديثى مازندرانى، يك ضرورت تحقيقى است. نگاه جامع به احاديث، توجّه به نكات ادبى و تكيه بر آيات، از ويژگى هاى خاص اين شرح است. البته شرح ملّا صالح، چون با تعليقه علّامه شعرانى همراه است، بر كمال آن افزوده و از اين رو، ويژگى هايى متفاوت از شرح ملّا صدرا و علّامه مجلسى دارد و از آن جا كه قلم آن، فلسفى و سنگين نيست، بر شرح ملّا صدرا برترى دارد. اين رساله را خانم زهرا صرفى و با راهنمايى آقاى دكتر محمّد على لسانى فشاركى، در دانشگاه تربيت مدرس، در سال 1385، نگاشته است.
اين نوشته، در چهار فصل تنظيم شده است. در فصل اوّل، نماى كلّىِ روزگار شارح، به تصوير كشيده شده تا با شناخت موقعيت اجتماعى شارح و زمان و مكان حيات وى، بهتر بتوان با متن و شرح آن، آشنا شد؛ زيرا شناخت زمان و مكان و موقعيت و شخصيت و معلومات شارح در نوع نگارش وى بسيار تأثيرگذار است. در فصل دوم، به بيان احوال و آثار ملّا صالح پرداخته مى شود و ضمن بيان زندگى، تحصيلات، اساتيد و شاگردان و تأليفات وى، به عظمت علمى اش مى توان پى برد. در بخش ديگر از اين فصل، به مباحثى چون جايگاه شرح نويسى، شرح ملّا صالح، مصادر آن، ديدگاه ديگران و كارهاى انجام شده براى احياى اين كتاب اشاره مى شود.
پس از فراهم آمدن اين مقدّمات، در فصل سوم، روش فهم و شرح احاديث تبيين مى گردد و به مباحثى چون: بررسى سند (جرح و تعديل، نكات رجالى، منابع رجالى و...) چگونگى فهم متن (اثبات متن، استناد به ادبيات عرب، توجّه به قرائن)، استناد به آيات، بهره گيرى از عقل، و طرح مباحث عقلى و نقلى مى پردازد. در نهايت، فصلى نيز به بيان جايگاه آن اختصاص يافته كه در آن، به اجمال، از اثرپذيرى اين شرح از شروح گذشته و اثرگذارى آن بر شروح بعدى، سخن به ميان مى آيد.
در اين گزارش و تحليل، افزون بر تبيين نكات مهم رساله و تلخيص مطالب مهم فصول، در پايان، پس از جمع بندى و نتيجه گيرى از كتاب، پيشنهادها و اشكال هاى احتمالى، مطرح شده اند. لازم به يادآورى است كه گزارش اين رساله، توسّط آقاى ابراهيم صالحى انجام گرفته است.

صفحه از 38