2. معناى واژه در عصر صدور
راجع به واژه «فقه» عنايت داشته، يا واژه هاى ديگرى چون «حفظ» را بررسى كرده است.
3. معناى شرعى و اصطلاحى
واژه ها در لغت يك معنا دارند و در اصطلاح شرع، معناى ديگر . يك شارح، وقتى مى تواند به خوبى از عهده شرح خود برآيد كه بتواند ميان معناى لغوى و شرعى، تفكيك بگذارد. ملّا صالح نيز در شرح خود از اين شيوه پيروى كرده و در لغاتى كه بيان مى كند، ابتدا به معناى لغوى و سپس به معناى اصطلاحى و شرعى آن اشاره مى كند. وى غالبا با عبارت «وفى العرف» معناى شرعى را بيان مى كند. از جمله واژه هايى كه ايشان بررسى كرده اند، كلمات: خالص، كفر، حمد، دين، عرش، و... است .
4. وجه تسميه
از ديگر مواردى كه شارح بدان توجّه داشته، بيان وجه تسميه لغات است. از جمله واژه هايى كه وجه تسميه آنها را بيان مى كند: جبّار، علم، و جنّة است.