روش‏شناسى شرح ملّا صالح مازندرانى بر اصول و روضه « الكافى » - صفحه 153

الف. قواعد اصول فقه

از جمله علومى كه براى استنباط احكام شرعى، مورد استفاده قرار مى گيرد، «اصول فقه» است كه علاوه بر علّت غايى، داراى منفعت هاى ديگر نيز هست، از جمله اين كه، انديشه و ذهن را پرورش مى دهد و به نيروى تعقّل مى افزايد و فرد را نكته سنج و دقيق مى كند. بنا بر اين نمى توان روش آن را به مفاهيم فقهى ، مختصر نمود؛ بلكه مى توان در ديگر حوزه ها نيز از آن روش و علم استفاده كرد.
ملّا صالح نيز از اين علم، به اندازه كافى سود برده است و از مباحث الفاظ، حقيقت و مجاز، تبادر و... در شرح احاديث، استفاده كرده است. وى همچنين معتقد است كه از نهى در كلام بزرگان دين، امر به ضدّ آن استفاده مى شود. از مباحث ديگر اصول فقه كه ملّا صالح در شرح احاديثْ از آن استفاده كرده، بحث مفاهيم: وصف، شرط، لقب و عدد است. علماى اصول مى گويند: لقب، مفهوم ندارد و به نظر بيشتر آنها، عدد نيز مفهوم ندارد.
وى از قاعده تغليب نيز بهره برده است و در ذيل حديث: «هر آن كه در آسمان و زمين است، حتّى ماهى دريا، براى او استغفار مى كند»، مى گويد:
لفظ «مَن» در اين جا ويژه ذوى العقول نيست و از باب تغليب است. از قاعده «خصوص السبب لايخصّص عموم الحكم» و از مباحث عام و خاص، مطلق و مقيّد و... نيز استفاده كرده است.

صفحه از 178