اشكالات ظاهرى
يكى از مشكلات اساسى خيلى از كتاب ها و پايان نامه ها ، وجود غلط هاى تايپى بسيار است كه اين رساله نيز از اين اشكال، در امان نمانده و در تصحيح آن، دقّت لازم، انجام نگرفته كه به مواردى از آن اشاره مى شود.
1. در وسط صفحه هفت ، آمده: «تفاوت هاى يادى» كه «ز» از قلم افتاده است.
2. در اوّل صفحه سى، آمده: «بر نگارش شرحيميانه»
3. در شماره گذارى، دقّت لازم نشده؛ در ص 122، آورده: «2 ـ 2 ـ 9» امّا تيتر بعدى آن: «3ـ2ـ9ـ1» است.
4. تكرار كلمات در سطرهاى ميانى ص 135: «درباب معناى اختلاف اختلاف احاديث».
5. يا در پايان ص 147: «و رسل و نچه».
6. گاهى بعضى كلمات، به واژه ديگر تبديل شده اند، مثلاً در ابتداى ص 169 آمده: «انسان، داراى قواى سه گانه متباين است... اين قواعد، عبارت اند از».
يا در پايان ص190 و 191، به جاى «ميرداماد» از «ملّاصدرا» استفاده كرده و پرواضح است با توجّه به اين كه «سيّد الحكماء»، به ميرداماد اطلاق مى شود، مراد ، ملّاصدرا نيست.
7. برخى عبارات نيز نامفهوم اند، همانند وسط صفحه 186: «و روضه جنگى است» كه احتمالاً مراد «گنجى» است و مواردى ديگر كه نيازمند بازنگرى مجدد است.
8. نكته ديگر، درباره چينش و بخش بندى كتاب است كه به نظر مى رسد نويسنده، مطالب را در محل خود، قرار نداده است. مثلاً در بحث «مباحث عرفانى»، ص 160. وى ابتدا، بحث «عالمان شيعه و عرفان» را آورده و بعد از آن در ص 163، به «تعريف عرفان و تصوّف» پرداخته است؛ حال آن كه، تعريف، بر هر امر ديگرى مقدّم است.
يا در همين بحث «تعريف عرفان»، عرفان عملى را بر عرفان نظرى، مقدّم كرده، در حالى كه عرفان نظرى، از لحاظ رتبه، مقدّم بر عرفان عملى است.
9. مطلب ديگر، درباره پاورقى هاست. در برخى موارد، منبع مورد استفاده، بدون جلد و صفحه آمده است، مثلاً در صفحه هشت آمده: «1. مطهرى، مرتضى»، يا پاورقى چهار ، صفحه 107.
از طرف ديگر، نوع پاورقى و بيان آن، اشكال دارد و لازم نيست كه تمام اطلاعات كتاب شناسى منبع ذكر شده، در پاورقى بيايد، مانند صفحه 57، 132، 137 و...؛ بلكه بايد در قسمت منابع و مآخذ پايانى كتاب، بيان گردد.
10. براى برخى موضوعاتْ مثال زده است؛ ولى براى مورد بعدى همان قسمت، از ذكر مثال، خوددارى كرده است، مانند قسمت سوم از صفحه پنج.