جايگاه واقعى «الكافى» و نقد و بررسى «كسر الصنم» در «كتاب الحجّة» - صفحه 273

جايگاه واقعى «الكافى» و نقد و بررسى «كسر الصنم» در «كتاب الحجّة»

سرور حسينى

مقدّمه

يك مكتب و اعتقاد ، در صورتى پويا و زنده و جوان مى مانَد كه نقد و بررسى شود و بتواند از درون خودش در مقابل اين نقدها پاسخ داشته باشد . مرگ يك مكتب ، هنگامى است كه از او نقد نشود يا اين كه اگر نقد هم بشود ، ولى در پاسخ به نقدها باز بمانَد . ما در طول تاريخ ، بسيارى از مكتب ها را مى بينيم كه مورد نقد و بررسى قرار نگرفته اند ، يا در برابر نقدها پاسخى نداشته اند و نابود شده اند .
ما معتقديم كه اسلام و مخصوصا شيعه ، در همه زمان ها پويا و جوان بوده و هميشه خواستار نقد از سوى ديگران بوده است . چون مذهب ما، بر پايه «خردورزى» است ، هميشه قدرت پاسخ نقدها را دارد و در طول تاريخ ، دانشمندان بزرگى با سعه صدر ، به اين شبهات و اشكالاتْ پاسخ داده اند و از اين رهگذر ، باعث رشد و شكوفايى فرهنگ اسلامى شده اند .
متأسّفانه ، در طول تاريخ ، مشاهده كرده ايم هر زمانى كه فضاى علمى ، تنگ بوده و تبادل علمى انجام نگرفته ، شاهد افول دينِ خود بوده ايم و هر زمانى كه بحث و گفتگو ، مجال خود را يافته ، نام اسلام ، در قلّه هاى ترقّى ، جاى گرفته است .
شيعه ، معتقد است كه اگر از همان اوّل ، به دستورهاى پيامبر صلى الله عليه و آله عمل مى شد و امّت اسلامى ، به ولايت و رهبرى امير مؤمنان عليه السلام تن مى دادند و دنبال قدرت طلبى نمى رفتند ، هم اكنون، اسلام ، بالاترين دين در جهان بود .
ايده و عقيده امام على عليه السلام اين بود كه : «دوستدار ترين برادران به من ، كسى است كه عيوب مرا به من هديه كند» .
ايشان مى خواست كه از او سؤال كنند ، وى را نقد كنند ، و به او پيشنهاد دهند . در نظر حضرت ، نقد و نقّادى و نقدپذيرى، ضرورى است و اين روش را وسيله پويايى دين مى دانست .
يكى از مهم ترين كارها پاسخ به شبهه ها و اشكالات است و اين عالمان بايد افرادى زيرك و با ذوق و سليقه و با دقّت و رعايت امانت و ادب در كلام باشند و پاسخ هاى محكم و درست بدهند ؛ چون پاسخ هاى جدلى و ضعيف و سلطه آميز ، موجب افول تدريجى دين و فرهنگ مى شوند و جنگ و نزاع در پى خواهند داشت .
يكى از اساتيد مى فرمود كه در دائرة المعارف هاى مستشرقان ، مطلبى خلاف واقع عليه اسلام خواندم . وقتى به آنان اعتراض كردم ، گفتند : اگر خلاف واقع بود بايد نقدى براى آن مى رسيد ؛ ولى تاكنون ما نقدى دريافت نكرده ايم . اين گفتگو ، نشان مى دهد كه ما بايد در برابر اشكالات ديگران فعّال باشيم و اگر پاسخ نداديم ، تلقّى به قبول مى شود .
نوشتار حاضر ، در همين راستا ، مى خواهد پاسخى باشد بر اشكالات يك منتقد ، به يكى از كتاب هاى حديثى شيعه . البته به يكى از كتاب هاى اعتقادى آن يعنى «كتاب الحجّة» الكافى ، اثر ثقة الإسلام كلينى . رساله اى كه در مقام گزارش و تحليل و معرّفى آن هستيم ، پاسخى به اشكالات آن منتقد ، به موضوع «امامت» است . طبعا چون اشكالات او در حيطه معارف دينى است (بويژه ولايت ائمّه اطهار عليهم السلام كه يكى از مهم ترين مسائل مورد اختلاف بين شيعه و اهل سنّت است) ، بايد با احتياط كامل ، دقّت فراوان و جامعيّتْ انجام گيرد . از طرفى ، چون منتقد ، خود در حوزه علميه ، تحصيل كرده است ، بايد با زبان علمى و استدلالى ، جلو رفت و از جدل و سفسطه ، پرهيز كرد . به هر حال ، اين نوشتار ، در يك مقدمه و سه فصل تنظيم شده است . اميدواريم توانسته باشيم كه مطالب اصلى پايان نامه را منعكس كرده باشيم و اين نوشتار ، بتواند راهگشاى سعادت دوستان باشد .
البته لازم به يادآورى است در مواردى كه لازم بوده ، نكاتى در تكميل بحث و اتقان استدلال ها اضافه شده است .

صفحه از 322