جايگاه واقعى «الكافى» و نقد و بررسى «كسر الصنم» در «كتاب الحجّة» - صفحه 275

فصل اوّل : معرّفى اجمالى و ويژگى هاى پايان نامه

يكى از كارهاى مفيدى كه در نشان دادن جايگاه واقعى منابع اصيل شيعه انجام گرفته ، معرّفى كتاب هاى چهارگانه حديثى است . اين پايان نامه ، در راستاى معرّفى يكى از آنها يعنى الكافى است ، آن هم موضوع نقد و بررسى كسر الصنم از «كتاب الحجة» .
نويسنده ، سعى كرده است تا اشكالات شخصى به نام سيد ابوالفضل برقعى ، بر كتاب الكافى را پاسخ دهد . شخص نامبرده (سيد ابوالفضل برقعى) ، يكى از روحانيان معاصر است كه كتاب هاى فراوانى عليه عقايد شيعه نوشته است . وى زندگى و تحصيلاتش در قم بوده و در سال 1371 ش ، وفات كرده است . مذهب وى شيعه بوده و به تصوّر خود ، با نقد برخى از عقايد شيعه ، با خرافات و عقايد انحرافى ، مبارزه كرده است . البته جاى كاوش لازم است كه مشخّص شود اين نويسنده ، به لحاظ شرايط روحى و اجتماعى ، چگونه بوده و چه عواملى تأثيرگذار بوده كه به چنين كارى دست زده است . آيا به سبب برخورد ديگران بوده يا حالت نفسانى و شخصى بوده يا بر اثر شك ها يا مسائل ديگر؟ وى در كتاب هايش تلاش مى كند تا بر بسيارى از عقايد شيعه بتازد ، بويژه در مورد امامان معصوم عليهم السلام .
عقايد او بيشتر همانند برخى عقايد اهل سنّت است . او ظاهرا ائمّه را قبول دارد و به قول خودش مى خواهد از حريم آنها دفاع كند . در مورد رفتار شيعيان ، نگاهى همانند عقايد وهّابيت دارد . ايشان ساختن گنبد و بارگاه بر قبر ائمّه را خرافه مى داند و بسيارى از زيارت نامه ها را از نظر سند و دلالت ، رد مى كند و معتقد است كه متن بسيارى از آنها با قرآن ، مخالف است .
ايشان مى گويد كه هيچ كدام از آيات قرآن ، دلالت بر ولايت حضرت على عليه السلام و ائمّه اطهار عليهم السلام ندارد و رواياتى را كه در شأن نزول اين آيات آمده اند ، رد مى كند .
يكى از كتاب هاى وى به نام عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول يا سيرى در اصول كافى يا بت شكن است كه با نام كسر الضم ، به عربى نيز ترجمه شده است . در اين كتاب ، احاديث الكافى را به نظر خود بررسى كرده و آنها را بر قرآن و عقول ، عرضه نموده و بسيارى از اين احاديث را رد كرده است . بيشترين ايرادهاى او به «كتاب الحجّة» اصول الكافى است . در اين كتاب ، مرحوم كلينى ، احاديثى را كه در جايگاه اهل بيت عليهم السلام و شناخت آنان آمده ، گردآورى كرده است .
اگر محقّقانِ منصف ، بدون توجّه به توهين هاى او ، نقدهايش را بررسى كنند ، مسلّما به نتايج خوبى خواهند رسيد و بسيارى از پرسش هاى جامعه ، پاسخ داده خواهد شد . مثلاً ايشان در مورد يكى از زيارت نامه ها كه آمده است : «وقتى رو به روى ضريح امام حسين عليه السلام رسيدى ، چنين بگو» ، اشكال مى كند كه در زمان ائمّه اطهار عليهم السلام ، روى قبر امام حسين عليه السلام ضريح نبوده و همين استدلال را دليل و شاهدى بر ردّ اين زيارت نامه ها مى داند ، در صورتى كه اگر به كتاب لغت مراجعه مى كرد ، متوجّه مى شد كه ضريح ، به معناى قبر آمده است و فارسى زبان ها بعدا كلمه ضريح را بر شى ء آهنى اى كه بر قبر مى گذارند ، استعمال كرده اند .
نويسنده محترم اين پايان نامه ، درصدد پاسخ به اشكالات اين مؤّلفْ برآمده است ، آن هم در محدوده «كتاب الحجّة» الكافى . ايشان در اين رساله ، يك مقدّمه و چهار فصل دارند كه در مقدّمه رساله ، به ضرورت ، هدف ، روش و پيشينه تحقيق پرداخته اند .
در فصل اوّل ، كلياتى در مورد معناى امامت از نظر لغت و اصطلاح و معناى امام در قرآن و نظر اهل سنّت و مسائلى در حوزه مفهوم شناسى آن ، بر آمده است . در ادامه ، امامت را اصلى از اصول دين دانسته و نظر شخصيت هاى اسلامى را در اين مورد كه بعضى از آنها امامت را از اصول مذهب مى دانند ، بيان كرده است . در پايان اين فصل ، امامت را با عقل و آيات قرآن (البته بسيار فشرده) اثبات كرده است .
در فصل دوم ، به زندگى ، شخصيّت ، آثار ، تاريخ ولادت و وفات ، اساتيد و شاگردان كلينى پرداخته و نكاتى درباره اين محدّث والامقام و جايگاه اين شخصيت بارز دنياى اسلام ، از نظر انديشمندان شيعه و اهل سنّت و مستشرقان بيان كرده است . در ادامه ، درباره شيوه نگارش ، منابع و اسناد الكافى و... مباحثى مطرح كرده است . در پايان فصل دوم نيز به تعريف حديث صحيح از ديدگاه متأخّران و متقدّمان و ميزان اعتبار احاديث الكافى از نظر اصوليان و اخباريان و برخى نقدها بر الكافى پرداخته است .
در فصل سوم ، زندگى نامه مؤلّف كسر الصنم را بررسى كرده و بخشى از آن را از خودِ نوشتار مؤلّف كسر الصنم ، استفاده كرده است . در اين فصل ، كتب و آثار او را معرفى كرده و از مذهب و عقيده وى نوشته و در پايان ، عوامل انحراف او را بيان كرده است .
در فصل چهارم ، به نقد و بررسى شبهات كسر الصنم درباره روايات «كتاب الحجّة» الكافى پرداخته است . نقدها و شبهاتى كه از اين مؤلف بيان كرده ، به ترتيب زيرند :
1. اشكالات سندى برقعى به احاديث الكافى ، و پاسخ دادن به اين شبهه ، با تفكيك بين معناى روايت صحيح ، از ديدگاه قدما و متأخّران .
2. شبهه برقعى بر آيه ولايت و دلالت نداشتن اين آيه بر ولايت امير مؤمنان عليه السلام و ائمّه اطهار عليهم السلام و بررسى آن .
3. چهار اشكال بر آيه تطهير و بررسى آنها .
4. دو اشكال بر آيه اُولى الأمر و بررسى آنها .
5. سه اشكال بر آيه تبليغ و بررسى آنها .
6. سه اشكال بر آيه مودّت و بررسى آنها .
7. اشكال بر آيه كونوا مع الصادقين و بررسى آن .
8. اشكال بر آيه فسئلوا اهل الذكر و بررسى آن .
9. اشكال بر آيه مَن عنده علم الكتاب و بررسى آن .
10. چهار اشكال بر ادلّه عصمت و بررسى آنها .
11. اشكال بر مسئله علم غيب و علم امامان عليهم السلام و بررسى آن .
12. اشكال در مورد روايات مربوط به ولادت حضرت مهدى(عج) و بررسى آن و اشاره به ادلّه مهدويت .
13. چند اشكال در مورد تحريف قرآن در الكافى و نقد و بررسى آنها .
14. نقد و بررسى عقيده اين مؤلّف مبنى بر وجود غاليان در اسناد الكافى و اشكالات او در مورد روايات ائمّه اطهار عليهم السلام .
15. نقد و بررسى رواياتى كه ظاهرشان مى رسانند كه سيزده امام داريم .
نويسنده پايان نامه ، پس از پايان فصل چهارم ، يك بخش آورده اند تحت عنوان «گفتار پايانى» كه در آن ، جمع بندى از دفاعيات خودش را از كتاب الكافى آورده و همچنين ضعف هاى نويسنده كتاب كسر الصنم را به طور تيتروار در شش بند ذكر كرده كه در حقيقت ،خلاصه همان مطالب داخل كتاب است .
ايشان در اين پايان نامه ، از 226 منبع استفاده كرده كه آنها را در داخل متن ، به صورت پاورقى ، ارجاع داده است .

صفحه از 322