کاربرد «حدیث» و «روایت» در فهرست و رجال پیشینیان - صفحه 101

۰.أخبرنا أحمد بن علی قال... عن العباس بجمیع‏ حدیثه‏ و مصنفاته.۱

در باره «حدیث» در نمونه‌های فوق، می‌توان احتمالات مختلفی را مطرح نمود:

اول. منظور از حدیت، معنای لغوی آن، یعنی گفتار و اقوال و گزارش‌های شفاهی است. بنا بر این، در نمونه نخست، منظور از «أحادیث أصحابنا» در مقابل سه واژه «کتب»، «أصول» و «مصنفات»، منقولات شفاهی و نقل غیر مکتوب اصحاب باشد. همچنین در نمونه دوم، مراد از تعابیر موجود در طرق، «به همه گفته‌ها و نوشته‌های او» باشد. پس هدف، ارائه طریق به همه نقل‌های شفاهی و کتبی بوده است.

این احتمال در نمونه‌های یاد شده، قابل پذیرش نیست؛ زیرا اولاٌ شاهدی بر استفاده از منقولات شفاهی در دو اثر مهم حدیثی شیخ طوسی دیده نشده و این احتمال، خلاف تصریح وی در مقدمه مشیخه است.۲ ثانیاً به دلیل فراگیری انتقال احادیث به شیوه مکتوب در این دوره از تاریخ حدیث و نبود گزارش انتقال شفاهی از این محدثان، ارائه طریق به منقولات شفاهی ایشان منتفی است.

دوم. مراد از حدیث، گزارش یک حدیث نامدار مانند «حدیث الغدیر» باشد؛ برای نمونه، نجاشی در باره اسماعیل بن جابر الجعفی می‌گوید:

۰.و هو الذی روی حدیث الأذان.۳

به عبارت دیگر، در این موارد منظور احادیثی باشد که با نام خاصی شهرت یافته است.۴

این احتمال نیز در باره کتاب تهذیب الأحکام قابل پذیرش نیست؛ زیرا در مشیخه کتاب به چنین احادیثی اشاره نشده است. همچنین در نمونه دوم نیز از محدثان یاد شده، حدیثی با عنوانی خاص گزارش نشده است. از این رو، احتمال دوم نیز منتفی خواهد بود.

سوم. منظور از «بجمیع حدیثه و کتبه / مصنفاته»، در نمونه دوم، عبارتی مشابه و یا مترادف با «بجمیع کتبه و روایاته»۵ باشد. در این صورت، حدیث تعبیری دیگر از روایت

1.همان، ص۲۸۱، ش ۷۴۲.

2.تهذیب الأحکام (المشیخة)، ج۱۰، ص۴.

3.فهرست النجاشی، ص۳۲، ش۷۱.

4.برای نمونه‌های بیشتر، ر.ک: «خبر بلال و ثواب المؤذنین» (مشیخة کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۵۷)، «وصیة النبی( لعلی(» (همان، ص۵۳۱)، «وصیة النبی( لأمیر المؤمنین(» (همان، ص۵۳۶).

5.ر.ک: الفهرست، ص۳۹، ش ۸، ص۶۴، ش ۶۵.

صفحه از 119