او در جایی دیگر به محمد بن ابراهیم کتاب «نوادر»۱ و به یحیی بن ابراهیم «کتاب»۲ نسبت داده است. نجاشی در معرفی علی بن النعمان الأعلم النخعی نیز میگوید:
۰.و ابنه الحسن بن علی و ابنه أحمد رویا الحدیث.۳
از حسن بن علی بن نعمان اثری با عنوان «کتاب النوادر» گزارش شده است؛۴ اما از فرزند دیگر گزارشی در دست نیست.
از انتساب کتاب نوادر به برخی از این افراد، احتمال کاربرد این واژه در کتاب نوادر _ که خود مجالی خاص میطلبد _ نیز قوت مییابد.
5-3. کاربرد «روایت» در روایت کتاب
واژه «روایت» با آن که در گزارش حدیث به کار رفته، در بیشتر استعمالات قدما در گزارش و نقل آثار مکتوب حدیثی، کاربرد داشته است.
به دلیل گستردگی منابع مکتوب در دوران حیات ائمه علیهم السلام و پس از آن، گزارش احادیث در قالب مجموعههای حدیثی صورت میپذیرفت. با توجه به وجود شواهد گوناگون، مانند حجم آثار گزارش شده از محدثان مختلف و شیوه استناد به آنها در در ذکر اسناد احادیث در نیمه دوم عصر حضور،۵ میتوان ادعا نمود که گزارش احادیث منفرد چنان کمیاب است که امکان صرف نظر از آنها معقول مینماید. این در حالی است که محدثان امامیه روایات خویش را در مجموعههای کوچک و بزرگ گردآورده و به شاگردان خویش انتقال میدادند. بنا بر این، باید پذیرفت که استعمال روایت به معنای گزارش کتاب و دستنوشتههای محدثان، رواج و جریان بیشتری از گزارش احادیث به تنهایی داشته است. در ادامه به نقل و بررسی نمونههایی که این نکته را به اثبات میرسانند، میپردازیم.
الف. از گفتار شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه دانسته میشود که
1.. «محمد بن إبراهیم بن أبی البلاد و أخوه یحیی مولی بنی عبد الله بن غطفان، ثقة، قلیل الحدیث. و یحیی أخوه أکثر حدیثا منه. له کتاب نوادر» (همان، ص۳۴۱، ش ۹۱۷).
2.«یحیی بن إبراهیم بن أبی البلاد و اسم أبی البلاد یحیی. مولی بنی عبد الله بن غطفان، ثقة هو و أبوه أحد القراء کان یتحقق بأمرنا هذا. له کتاب» (همان، ص۴۴۵، ش ۱۲۰۵).
3.همان، ص۲۷۴، ش ۷۱۹
4.«له کتاب نوادر صحیح الحدیث کثیر الفوائد» (همان، ص۴۰، ش ۸۱).
5.. بحث در باره اثبات این که انتقال میراث حدیثی شیعی بر پایه منابع مکتوب استوار بوده، خود مقالی مستقل میطلبد که نگارنده امیدوار است در فرصتی مناسب بدان اهتمام ورزد.