کاربرد «حدیث» و «روایت» در فهرست و رجال پیشینیان - صفحه 111

نسخه‌های مختلف کتاب خبر می‌دهد.۱ ابن نوح نسخه مشهور و البته قابل اعتماد را نسخه‌ای می‌داند که أحمد بن محمد بن عیسی آن را روایت کرده است.۲ ابن نوح پس از آن، به نکته‌ای بس مهم اشاره کرده و می‌گوید:

۰.فیجب أن تروی عن كل نسخة من هذا بما رواه صاحبها فقط، و لا تحمل روایة علی روایة و لا نسخة علی نسخة، لئلا یقع فیه اختلاف.۳

همچنین از عبارت شیخ طوسی فهمیده می‌شود که کتاب مشهور عبید الله بن علی الحلبی دو نسخه کوچک و بزرگ داشته که عبید الله بن محمد بن هلال الطائی راوی نسخه بزرگ بوده است. شیخ طوسی در باره او می‌گوید:

۰.روی‏ عنه التلعكبری... و قال: كان یروی‏ كتاب الحلبی النسخة الكبیرة.۴

5-5. اشتمال «روایت» بر مفهوم «اعتبار»

اخبار و احادیث همواره در نزد عالمان دینی از اهمیت و ارزش والایی برخوردار بوده است. بدون تردید، بیشتر قدما، هر حدیث و هر منبع حدیثی را روایت (= گزارش) ننموده و خود را مجاز به نقل آن به دیگران نمی‌دانستند. از این رو، در همه یا بیشتر موارد، روایت یک حدیث و یا یک اثر را می‌توان نشانه اعتماد نسبی گزارش کننده آن دانست. این حساسیت اصحاب تا بدان پایه بوده است که حتی گاه در روایت یک کتاب بخش‌هایی از آن را استثنا کرده و روایت ننموده‌اند.

بنا بر این، فارغ از آن که در فرآیند اعتماد چه عواملی نقش آفرین بوده و یا یک محدث خاص بر اساس چه معیارهایی به اعتبار منبع اعتقاد یافته، باید به طور کلی «روایت» در میان قدما را متضمن مفهوم اعتبار اجمالی حدیث یا منبع روایت شده دانست.

شیخ طوسی در تبیین شیوه تعامل با روایات افراد ضعیف یا متهم، آنها را مشابه روایات عامه، غالیان و فرق انحرافی می‌داند. او به طور کلی عمل به این روایات را با وجود قراین

1.. محدث نوری نیز وجود اختلاف متنی در نسخ کتاب را مورد تأیید قرار داده و با اشاره به گزارش نجاشی و ابن نوح، می‌گوید: «و یظهر من تمام کلامه أن نسخ کتب الأهوازی کانت مختلفة بالزیادة و النقیصة فی الأحادیث أو فی متونها» (خاتمة المستدرک، ج۴، ص۳۹۱. نیز ر.ک: تهذیب المقال، ج۲، ص۱۷۵).

2.«فأما ما علیه أصحابنا و المعول علیه ما رواه عنهما أحمد بن محمد بن عیسی» (فهرست النجاشی، ص۵۹، ش ۱۳۶ – ۱۳۷).

3.. همان.

4.. رجال الطوسی، ص۴۳۱، ش ۶۱۸۵.

صفحه از 119