ابن ولید و طریق دوم، به واسطه شیخ صدوق از ابن ولید است. در طریق دوم، همه آثار صفار به جز کتاب بصائر الدرجات روایت شده است. در این طریق آمده است:
۰.و أخبرنا جماعة، عن محمد بن علی بن الحسین، عن محمد بن الحسن [بن ولید]، عن محمد بن الحسن الصفار، عن رجاله إلا كتاب بصائر الدرجات، فإنه لم یروه عنه ابن الولید.۱
به احتمال، عدم پذیرش مضامین مندرج در این کتاب، ابن ولید را به پرهیز از روایت آن وادار نموده است.
5-5-4. استثنای بخشی از کتاب در روایت آن
اسثتنا از روایت بخشهایی از آثار حدیثی با هدف عدم پذیرش آن بخشها بوده است؛ برای نمونه، شیخ صدوق و استادش ابن ولید، از روایت کتاب نوادر الحکمة، اثر محمد بن أحمد بن یحیی الأشعری، احادیثی را که متضمن غلو و تخلیط بوده و به واسطه برخی راویان، گزارش شده استثنا نمودهاند.۲
همچنین در نمونهای دیگر، شیخ صدوق و مشایخ وی، از کتب أبو سمینة محمد بن علی الصیرفی احادیثی را که دارای غلو، تخلیط و تدلیس بوده و یا از منفردات مؤلف به شمار میرفته، از دایره اجازه روایت خویش خارج نمودهاند.۳ در طریق نجاشی به کتاب محمد بن الحسن بن شمون نیز موارد تخلیط، استثنا شده است.۴
این شیوه از اجازات به معنای پذیرش اعتبار اجمالی سایر مواردی است که در پهنه استثنای باقی مانده است. محقق تستری با اشاره به احتمال دخل و تصرف در متون روایات و بررسی نقادانه آنها از سوی قدما، تأکید میکند که مهمترین عامل خروج احادیث نادرست از چرخه نقل و انتقال، عدم روایت آنها از سوی مشایخ حدیث بوده است.۵ این رویکرد را میتوان به عنوان بهترین دلیل برای در برداشتن معنای اعتبار اجمالی در روایت اساتید دانست.
1.همان، ص۲۲۱.
2.«إلا ما کان فیه من غلو أو تخلیط، و هو الذی یکون فی طریقه...» (همان، ص۲۲۱، ش ۶۲۲).
3.. «إلا ما کان فیها من تخلیط أو غلو أو تدلیس أو ینفرد به و لا یعرف من غیر طریقه» (همان، ص۲۲۳، ش ۶۲۴).
4.«أخبرنا أحمد بن علی... عن محمد بن الحسن بن شمون بکتبه کلها ما خلا التخلیط» (فهرست النجاشی، ص۳۳۶، ش۸۹۹).
5.«إن المشائخ کانوا إذا رووا لتلامذتهم روایات من أحد من أولئک المجروحین علی اختلافهم، اقتصروا علی ما هو السلیم و لم یرووا لهم السقیم» (قاموس الرجال، ج۱۲، ص۴۰۶). محقق تستری نمونههای متعددی از استثنای موارد تخلیط و غلو و همچنین استثنای احادیث، روایات، نسخهها و آثار را یاد آور شده است.