کاربرد «حدیث» و «روایت» در فهرست و رجال پیشینیان - صفحه 115

5-5-5. استثنای یک حدیث از روایت یک اثر

شیوه استثنا و عدم روایت، مختص به کتب حدیثی نبوده است. این روش گاه تنها شامل یک حدیث در یک مجموعه حدیثی شده است؛ برای نمونه، در طریق کتاب الشرائع، اثر ابراهیم بن هاشم، یک حدیث استثنا شده است. این حدیث در بحث «تحریم لحم العیر» آمده است. در توجیه این استثنا گفته شده:

۰.لا أرویه‏ لأنه محال.۱

روشن است که استثنای یک حدیث از مجموعه‌ای بزرگ و روایت سایر احادیث و دیگر آثار علی بن ابراهیم، نشان دهنده وجود اعتبار و قابلیت پذیرش در بقیه بوده است.

نمونه دیگر، عدم پذیرش روایتی از کتاب التکلیف، اثر محمد بن علی الشلمغانی است.۲ مؤلف، این کتاب را در زمان درستی مذهبش تألیف کرده است. در طریق کتاب از شیخ صدوق از پدرش از شلمغانی، یک حدیث استثنا شده است.۳

نکته‌ای که باید مورد تأکید قرار گیرد، آن است که اعتبار اجمالی یک اثر به معنای تأیید تمام محتوای آن نبوده است. بنا بر این، «روایت» در نمونه‌های گذشته، به منزله اعتبار بخشی به کتاب از منظری کلی بوده و با نقدهای متنی و یا حتی سندی احادیث آن منافات ندارد. شاهد این ادعا، نقدهای شیخ صدوق بر احادیثی است که از منابع معتبر گزارش نموده است. وی از این منابع به «كتب مشهورة، علیها المعول و إلیها المرجع‏»،۴ تعبیر کرده است.

در انتها تذکر این نکته خالی از فایده نیست که بررسی الفهرست شیخ طوسی نشان می‌دهد که در این منبع از ترکیبی خاص به صورت «له روایات» برای معرفی برخی از راویان استفاده شده است. از مقایسه توصیف برخی از این افراد با آنچه نجاشی گزارش نموده، می‌توان حدس زد که منظور از این ترکیب، «له کتاب نوادر» بوده است. بررسی تفصیلی این

1.. در طریق شیخ طوسی به کتاب آمده است: «و أخبرنا محمد بن محمد بن النعمان، عن محمد بن علی بن الحسین، عن أبیه و محمد بن الحسن و حمزة بن محمد العلوی و محمد بن علی ماجیلویه، عن علی بن إبراهیم، إلا حدیثاً واحداً إستثناه من کتاب الشرائع فی تحریم لحم‏ العیر، و قال: لا أرویه‏ لأنه محال» (الفهرست، ص۱۵۳).

2.«له کتب و روایات، و کان مستقیم الطریقه، ثم تغیر و ظهرت منه‏ مقالات منکرة، إلی أن أخذه السلطان فقتله و صلبه ببغداد. و له من الکتب التی عملها حال الإستقامة کتاب التکلیف» (همان، ص۲۲۴، ش ۶۲۷).

3.«أخبرنا به جماعة، عن محمد بن علی بن الحسین، عن أبیه، عن محمد بن علی الشلمغانی، إلا حدیثا واحدا منه فی باب الشهادات: انه یجوز للرجل ان یشهد لأخیه إذا کان له شاهد واحد من غیر علم» (همان).

4.کتاب من لا یحضره الفقیه، ص۳.

صفحه از 119