کاربرد «حدیث» و «روایت» در فهرست و رجال پیشینیان - صفحه 97

می‌دهد که از آنها، دو معنای متفاوت قصد شده است. با بررسی نمونه‌های زیر احتمال تفنن در تعبیر، منتفی به نظر می‌رسد.

نجاشی أحمد بن محمد بن جعفر الصولی،۱ أحمد بن عبد الله الدوری۲ و رفاعة بن موسی الأسدی النخاس۳ را با عبارت «ثقة فی حدیثه‏ مسكونا إلی روایته»، ستوده است. وی همچنین أحمد بن إدریس الأشعری القمی۴ و علی بن عبد الرحمن القنانی۵ را «كثیر الحدیث‏، صحیح الروایة» و سهل بن زاذویه القمی را «ثقة، جید الحدیث‏، نقی الروایة، معتمد علیه»،۶ معرفی می‌کند. او از أحمد بن علی بن نوح، با «كان ثقة فی حدیثه‏، متقناً لما یرویه‏، فقیهاً، بصیراً بالحدیث‏ و الروایة»۷ و ثبیت بن محمد العسكری، با «له اطلاع‏ بالحدیث‏ و الروایة و الفقه‏»۸ یاد کرده است.۹

شیخ طوسی نیز إبراهیم بن محمد المذاری را «صاحب حدیث‏ و روایات»‏۱۰ و حسن بن علی‏ بن فضال‏ را «ثقة فی الحدیث‏ و فی روایاته‏»،۱۱ معرفی کرده است.

ابن غضایری نیز برخی از محدثان را با ترکیب این دو واژه، تضعیف نموده است. او إسحاق بن محمد بن مرار را «فاسد المذهب، كذاب فی الروایة، وضاع للحدیث،‏ لا یلتفت إلی ما رواه‏، و لا یرتفع بحدیثه‏»،۱۲ معرفی کرده است. وی همچنین، جعفر بن محمد بن مالك را با عبارت «متروك الحدیث‏ جملة و فی مذهبه ارتفاع و یروی‏ عن الضعفاء و المجاهیل»،۱۳ توصیف کرده است.

1..فهرست النجاشی، ص۸۴، ش ۲۰۲.

2.همان، ص۸۵، ش ۲۰۵. نیز ر.ک: ص۷۹، ش ۹۷.

3.همان، ص۱۶۶، ش ۴۳۸.

4.. همان، ص۹۲، ش ۲۲۸

5.. همان، ص۲۷۰، ش ۷۰۶.

6.. همان، ص۱۸۶، ش ۴۹۲.

7.. همان، ص۸۶، ش ۲۰۹.

8.. همان، ص۱۱۷، ش ۳۰۰.

9.. برای مشاهده برخی نمونه‌های دیگر، ر.ک: همان، ص۱۱۵، ش ۲۹۶، ص۲۵۹، ش ۶۷۹.

10..الفهرست، ص۴۰، ش ۱۱. برخی از اساتید احتمال داده‌اند که «صاحب روایات» در این جا معادل «صاحب النوادر» است. در مقابل، «صاحب الحدیث» یعنی مؤلف کتابی مشخص با موضوعی معلوم. بخش انتهایی گفتار حاضر این برداشت را تأیید می‌نماید.

11.همان، ص۹۸، ش ۱۶۴.

12.رجال ابن الغضائری، ص۴۱، ش ۱۴.

13.همان، ص۴۸، ش ۲۷.

صفحه از 119