بوده و یکی از مؤلفان، آن را در اثر حدیثیاش درج نموده است. در این صورت معمولاً «حدیث» بر گزینش و گزارش متن حدیث از منابع پیشین اطلاق شده است. به نمونههای زیر توجه گردد:
الف. توصیف اثر مؤلف به «صحیح الحدیث»، مانند کتاب حسن بن علی بن النعمان۱ و آثار حسین بن عبید الله السعدی،۲ داوری فهرست نویسان را در باره احادیث مندرج در کتب و آثار ایشان نشان میدهد. این کاربرد در طرف مقابل و در تضعیف اثر نیز جریان داشته است؛ برای نمونه، نجاشی کتاب حسن بن العباس بن الحریش را «كتاب ردی الحدیث»۳ خوانده است. منظور از «حدیث» در این نمونهها، احادیث درج شده در کتاب بوده است. روشن است که در بسیاری از موارد، گردآوری احادیث با استفاده از منابع پیشین و گزینش آنها از سوی مؤلف صورت میبندد.
ب. کشی در گزارشی آورده است:
۰.سمعت حمدویه بن نصیر، یقول: كنت عند الحسن بن موسی، أكتب عنه أحادیث جعفر بن محمد بن حكیم، اذ لقینی رجل من أهل الكوفة سماه لی حمدویه، و فی یدی كتاب فیه أحادیث جعفر بن محمد بن حكیم، فقال: هذا كتاب من؟ فقلت: كتاب الحسن بن موسی، عن جعفر بن محمد بن حكیم، فقال: أما الحسن فقل فیه ما شئت، و أما جعفر بن محمد بن حكیم فلیس بشیء.۴
منظور از «أحادیث جعفر بن محمد بن حكیم»، اثری است که در آن احادیث گردآوری شده از سوی وی درج شده است. برقی این راوی را از اصحاب امام کاظم علیه السلام دانسته است؛۵ اما روایت بدون واسطه او از این امام علیه السلام در دسترس نیست. روایات بر جای مانده از او با واسطه از یکی از ائمه علیهم السلام گزارش شده است. بنا بر این، میتوان حدس زد که کتاب او حاوی گزینشهای حدیثی وی از دیگر راویان بوده است.۶
ج. عیاشی نیز در پاسخ سؤال کشی در باره اسحاق بن محمد البصری میگوید:
1.. «له کتاب نوادر، صحیح الحدیث کثیر الفوائد» (همان، ص۴۰، ش ۸۱).
2.. «له کتب صحیحة الحدیث» (همان، ص۴۲، ش ۸۶).
3.. «ضعیف جداً. له کتاب: إنا أنزلناه فی لیلة القدر، و هو کتاب ردی الحدیث، مضطرب» (همان، ص۶۰، ش ۱۳۸).
4.. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۲۲، ح ۱۰۳۱.
5.. رجال البرقی، ص۴۹.
6.. با وجود تصریح این گزارش به وجود اثری مکتوب از جعفر بن محمد، در فهارس بر جای مانده، کتابی به او منسوب نیست. احتمالاً به دلیل غیر قابل اعتماد انگاشتن احادیث کتاب، این اثر از چرخه نقل و انتقال خارج شده است.