تاریخ‌گذاری حدیث «لن یفلح قوم ولّوا امرهم امرأة» بر اساس روش تحلیل متن و اسناد - صفحه 25

شده‌اند۱ و او بنا بر نظر این کتب، راست‌گو و ثقه است.۲ نمی‌توان پذیرفت که حسن یا عبد الرحمن یا با تبانی با یک‌دیگر، خود حدیث را برساخته و با جعل وارونه سند آن را به پیامبر رسانده‌اند؛ بلکه می‌توان پذیرفت که حسن بصری و عیینه حلقه مشترک فرعی این حدیث بوده و آن را از شیخ خود، ابی ‌بکره _ که حلقه مشترک اصلی است _ نقل نموده‌اند.

بنا بر این، جعل حدیث در زمان تابع تابعی _ که مشتمل بر اواخر قرن اول و اوایل و نیمه قرن دوم باشد _ بعید می‌نماید.

3. چنان که گفته شد، این حدیث از پدیده‌های نادری در نقل روایت است که حلقه مشترک اصلی آن صحابی بوده و سند منفردی به پیامبر دارد. از این رو، در حدیث «لن یفلح»، ابو بکره حلقه مشترک اصلی است که حدیثی را برای تعدادی از شاگردان نقل می‌کند و بیشتر آنان نیز به نوبه خود، برای دو یا چند شاگرد خویش روایت می‌کنند. به عبارت دیگر، او کهن‌ترین راوی شبکه و نخستین جا از شبکه اسناد است که هم‌چون چتر باز شده و در مقابل حسن بصری و در ادامه حمید، عثمان ‌بن هیثم، خالد بن حارث، محمد بن مثنی و در اسناد طیالسی و احمد بن حنبل، عیینة بن عبد الرحمن حلقه‌های مشترک فرعی هستند‏.

در این اسناد، فقط احمد بن حنبل است که از هر دو طریق عیینه و حسن بصری نقل دارد. لذا تنها ناقل حدیث _ که جای پایی برای خود باقی نگذاشته است _ خود ابو بکره است که ادعا می‌کند خود نقل را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیده است.

حال، جای این سؤال اساسی است که چرا از بین همه صحابیان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابو بکره در نقل روایت منفرد است؛ در حالی که در سنت حدیثی زمان وی، افراد زیادی باید در حضور پیامبر بوده باشند (چنان که در نقل متن همین حدیث آمده است که پیامبر سؤالی فرمود، به او پاسخ دادند) و باید این روایت از طرق صحابه دیگر نیز نقل شده باشد یا حداقل بعد از شیوع این حدیث مورد تأیید قرار گرفته باشد.

نکته مهم و اصیلی که در این اسناد مشاهده می‌شود، آن است که تمامی راویان حدیث، بصری هستند‏. ابو بکره در بصره زندگی می‌کرده و در بصره مرد.۳

1.. تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۴۱؛ علل دارالقطنی، ج۷، ص۱۶۷.

2.. تهذیب الکمال، ج۱۷، ص۳۶؛ معرفة الثقات، ج۲، ص۷۵؛ الثقات، ج۵، ص۸۴.

3.. طبقات الکبری، ج۷، ص۱۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۴؛ الاصابة، ج۳، ص۵۴۲.

صفحه از 42