كاربرد روش‌های اصول استنباط - صفحه 44

طبقه‌بندی می‌شود.۱ اصل مهم عقلی _ که بنای این مکتب اخلاقی بر آن مبتنی است _ نظریه‌ای است به نام «وسطیت» که همان اعتدال در قوا است.۲ متون اخلاق اسلامی نیز، در بیشتر موارد، بر اساس قوای سه‌گانه _ که دستگاه فلسفی _ ارسطویی با محوریت اعتدال در قوا آن را توصیه کرده _ سامان یافته است.۳

در این میان، رویکردی دیگر به عرفان و اخلاق اسلامی وجود داشته است که عرفان و اخلاق را بر اساس مواد مأثور، بدون طبقه‌بندی در هیچ‌گونه ساختار دیگر ارائه کرده است.۴ این شیوه را می‌توان «عرفان مأثور» و «اخلاق مأثور» نامید. متأسفانه در این رویکرد، ابزارهای روش‌مند استنباط در استخراج معارف عرفانی و آموزه‌های اخلاقی از متن قرآن و حدیث همواره مغفول مانده است؛ غفلتی که عرفان و اخلاق اسلامی را از تولید مفاهیم، سازه‌ها و گزاره‌ها و بالاخره نظام‌های مبتنی بر متن کتاب و سنت محروم کرده است و در نتیجه، تنها به گزارشی ناپالوده و آشفته از روایات بسنده شده است.

از طرف دیگر، برخی می‌پندارند کارکرد قواعد استنباط تنها در علم فقه است و فهم آیات و روایات عرفانی و اخلاقی، بدون تخصص در علوم ابزاری در فهم قرآن و حدیث میسر است؛ پندار نادرستی که در رکود رشد علمی در دو حوزه عرفان و اخلاق بی‌تأثیر نبوده است؛ در صورتی که عالِم عرفان و اخلاق، علاوه بر لزوم بهره‌مندی از صلاحیت‌های متعدد روحی و عملی _ که طبق نصوص برای صحت استنباط هر عالِم دین (به ویژه عالِم عرفان و اخلاق) الزامی است _ باید از قواعد و فنون استنباط مطلع باشد تا بتواند آموزه‌های عرفانی و اخلاقی را از کالبد الفاظ کتاب و سنت صید کند.

خلأ علمی پیش‌گفته، سؤال تحقیق حاضر را فراروی محقق نهاده است که: کارکرد قواعد علم اصول در استنباط آموزه‌های عرفانی و اخلاقی از کتاب و سنت چیست؟ از آن‌جا که

1.. الرسائل، ص۳۰.

2.. الهیات‌ الشفاء، ص۴۵۵.

3.. اخلاق در قرآن، ج۱، ص۲۱۳.

4.. متونی چون: التوحید، المواعظ و نیز مصادقة الاخوان و صفات الشیعة از تألیفات شیخ صدوق(، المحاسن برقی(، مكارم الاخلاق و مشكاة الانوار طبرسی(، إرشاد القلوب دیلمی(، در منابع شیعه و شعب الایمان بیهقی و الترغیب و الترهیب منذری در منابع اهل‏سنت دارای این رویکرد هستند.

صفحه از 70