كاربرد روش‌های اصول استنباط - صفحه 57

تحلیل مستندشناختی نظریه مؤلف

مؤلف، تمسّک به اطلاق «الدُّنْیا» را مُجاز نمی‌داند؛ زیرا روایات دیگر، از جمله دو عبارت شاخص از ادعیه که ذکر کردند، این نکوهش را محدود کرده‌اند. پس باید این مطلق بر آن مقید‌ها حمل شود.۱

3. نظریه مؤلّف در ذیل عبارت «مُحاسِبینَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتْعِبینَ لَها»۲ از حدیث معراج:

۰.مقصود از زحمت دادن به خویشتن، نه دوری از خوراک و همسر و فرزند است که مورد نهی قرآن کریم۳ و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم۴ است.۵

تحلیل مستندشناختی نظریه مؤلف

مؤلف، تمسّک به اطلاق «مُتْعِبینَ» را مُجاز نمی‌داند؛ زیرا رویکرد قرآنی و روایی که ذکر شد، رنج‌افکنی خود را محدود کرده‌اند. بنا بر این، «مُتْعِبینَ» باید مقید شود به غیر از نیازهای جسمی و عاطفی متعارف بشری که نمونه‌هایی از آنها در قرآن و روایت شریف نبوی صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده‌اند.

آن‌چه در همه موارد مذکور مهم است، این است که طبق قانون علم اصول، عمومات و اطلاقات از مواردی است که باید دلالت تصدیقی آنها در شمول (به عنوان مراد جدی متکلم) احراز شود؛ یعنی احراز شود که متکلم، قرینه‌ای بر عدم اراده معنای فهم شده ندارد.۶ این اصل، همان رهیافتی است که سِر الإسراء در موارد مذکور، به خوبی از آن استفاده کرده است.

7. حمل عام بر خاصّ

از منظر سِرُّ الإسراء، برخی از عمومات روایات عرفانی و اخلاقی به علت وجود مخصّص قابل تمسّک نیستند. در این مبحث به بیان نظریه مؤلّف در این موارد و تحلیل مستند ایشان می‌پردازیم.

1.. همان، ج۲، ص۱۴.

2.. إرشاد القلوب، ج۱، ص۲۰۱؛ الوافی، ج۲۶، ص۱۴۴.

3.. سوره مائده، آیات ۸۷ - ۸۸.

4.. ر.ك: الكافی، ج۵، ص۴۹۴؛ صحیح البخاری، ص۱۰۶۶.

5.. سِرُّ الإسراء، ج۲، ص۱۸۲.

6.. محاضرات فی أصول‌الفقه، ج۱، ص۱۰۳؛ ارشاد العقول، ج۱، ص۹۷ - ۹۸.

صفحه از 70