گُم شدنِ انجيلِ اوّل و پى آمدهاى آن
امام عليه السلام : ببينم، وقتى انجيل اوّل را از دست داديد، آن را نزد كه، يافتيد ؟ و انجيل موجود را چه كسى براى شما آورد ؟
جاثليق : ما بيش از يك روز ، انجيل را گم نكرديم، تا اينكه به وسيله يوحنّا و «متّى» تازه و نو به دست ما رسيد .
امام عليه السلام : چه قدر شناخت تو نسبت به انجيل و دانشمندان آن ، ناقص است! اگر چنين بود كه تو مىگويى ، معنا نداشت كه شما درباره انجيل دچار آن همه اختلاف شويد .
وقتى انجيل اوّل مفقود شد، نصارا نزد دانشمندان خود جمع شدند و گفتند : عيسى بن مريم كشته شد و انجيل ، مفقود گرديد، و شما دانشمند هستيد . نزد شما چيست ؟
الوقا و مرقابوس ، به آنها گفتند : انجيل در سينه ماست و ما آن را در روزهاى شنبه، بخش بخش، براى شما بيان مىكنيم . از اين جهت اندوهناك نباشيد و كنيسهها را خالى نكنيد، كه ما به ترتيبى كه گفته شد ، آن را براى شما مىخوانيم تا تمام آن را جمع كنيم .
پس از اين مذاكرات ، الوقا و مرقابوس و يوحنّا و متّى نشستند و انجيل فعلى را به وجود آوردند، و اين چهار نفر ، شاگرد شاگردان عيسى بودند . فهميدى ؟[۱].
جاثليق : اين مطلب را تاكنون نمىدانستم و اكنون فهميدم، و پايه شناخت شما نسبت به انجيل برايم معلوم گرديد، و چيزهايى شنيدم كه قلبم به حق بودن آنها گواهى مىدهد، و بينشم فزونى يافت .
امام عليه السلام : گواهى اين چهار نفر ، نزد تو چگونه است؟
جاثليق : گواهى آنها نافذ است . اينان دانشمندان انجيلاند، و به هر چه گواهى دهند ، حق است .
امام عليه السلام رو به اهل مجلس كرد و فرمود : بر او گواه باشيد .
گفتند : گواهيم .
امام عليه السلام سپس به جاثليق فرمود :
سوگند به پسر و مادرش! آيا مىدانى كه :
تبار عيسى عليه السلام
مَتّى گفته : مسيح ، فرزند داوود فرزند ابراهيم فرزند اسحاق فرزند يعقوب فرزند يهودا فرزند حضرون است ؟
و مرقابوس درباره نسب عيسى گفته كه او كلمه خداست كه خداوند او را در كالبد آدمى قرار داده و انسان گرديده است؟
و الوقا گفته كه عيسى بن مريم و مادرش دو نفر انسان بودند از گوشت و خونى كه روح القدس در آنها داخل شده است؟
پيشگويى عيسى عليه السلام از نبوّت خاتم پيامبران
سپس تو مىگويى كه از گواهى عيسى بر خويش ، اين است : «به حق به شما مىگويم - اى گروه حواريّين - به آسمانْ بالا نمىرود ، مگر آنكه از آسمانْ پايين آمده، جز سوار شونده بر شتر، خاتم پيامبران ، كه به آسمان مىرود و پايين مىآيد » .
درباره اين سخن چه مىگويى ؟جاثليق : اين ، سخن عيسى است . منكِر نيستم .
امام عليه السلام : در مورد گواهى الوقا و مرقابوس و متّى درباره نسب عيسى ، چه نظرى دارى ؟
جاثليق : آنها بر عيسى دروغ بستهاند .
امام عليه السلام : مردم! آيا او هماكنون ، آنها را ستايش نكرد و گواهى نداد كه آنها از دانشمندان انجيل اند و گفته آنها حق است ؟
جاثليق : اى دانشمند مسلمانان! دوست دارم كه مرا در مورد اينان عفو فرمايى .
امام عليه السلام : بسيار خوب! هر چه مىخواهى ، بپرس .
اعتراف جاثليق به شكست !
جاثليق : ديگرى از شما سؤال كند . نه! سوگند به مسيح كه در ميان دانشمندان مسلمان ، مانند تو نيست .
مناظره امام عليه السلام و رأس الجالوت
در اينجا امام رو به رأس الجالوت[۲]كرد و فرمود : تو از من سؤال مىكنى ، يا من سؤال كنم؟
رأس الجالوت : من ، سؤال مىكنم . با كدام دليل ، نبوّت محمّد را ثابت مىكنى ؟
امام عليه السلام : موسى بن عمران، عيسى بن مريم و داوود نماينده خدا در زمين ، به رسالت او گواهى دادهاند .
رأس الجالوت : گواهى موسى را بر رسالت او ثابت كن .
گواهى موسى عليه السلام بر نبوّت محمّد صلى اللَّه عليه وآله
امام عليه السلام : مىدانى كه موسى به بنىاسرائيل فرمود كه : «به طور حتم ، پيامبرى از برادران شما براى شما مبعوث مىشود . حتماً او را تصديق كنيد [ و ]سخن او را بشنويد » .
آيا براى بنىاسرائيل برادرانى جز فرزندان اسماعيل مىدانى ؟
رأس الجالوت : مطلبى را كه نقل كرديد، گفته موسى است و ما آن را انكار نمىكنيم .
امام عليه السلام : آيا از برادران بنىاسرائيل ، پيامبرى جز محمّد براى شما آمده است ؟
رأس الجالوت : نه .
امام عليه السلام : آيا آنچه گفتم ، صحيح نيست و نبوّت محمّد را اثبات نمىكند؟
رأس الجالوت : چرا ؛ ولى دوست دارم صحّت آن را به وسيله تورات تأييد كنيد ؟
نبوّت محمّد صلى اللَّه عليه وآله در تورات
امام عليه السلام : آيا نمىپذيرى كه تورات به شما مىگويد : «روشنايى، از كوه طور سينا آمد ؛ از كوه ساعير بر ما پرتو افكند و از كوه فاران بر ما آشكار شد »؟
رأس الجالوت : اين كلمات در تورات هست ؛ ولى مقصود از آنها را نمىدانم .
امام عليه السلام : من ، مقصود آن را بيان مىكنم :
مقصود از جمله «روشنايى ، از طور سينا آمد» ، مطالبى است كه خداوند به عنوان وحى به موسى بر كوه طور نازل فرمود .
و مقصود از ساعير در جمله «از كوه ساعير بر مردم پرتو افكند» ، كوهى است كه خدا بر آن به عيسى وحى مىنمود .
و مقصود از فاران در جمله «از كوه فاران بر ما آشكار شد» ، كوهى است از كوههاى مكه كه فاصله بين آن و مكه ، مسافت يك روز راه است .
و شعياى پيامبر ، در مطالبى كه تو و يارانت آن را جزو تورات مىدانيد ، گفته : «دو سوار ديدم كه زمين براى آنها روشن شده بود : يكى سوار بر درازگوش و ديگرى سوار بر شتر» .
مقصود از «سوار بر درازگوش» و «سوار بر شتر» چيست ؟
رأس الجالوت : نمىدانم . شما بفرماييد .
امام عليه السلام : مقصود از اوّلى عيسى، و دومى محمّد است . آيا انكار مىكنى كه اين ، جزو تورات است ؟
رأس الجالوت : نه .
امام عليه السلام : «حيقوق پيامبر» را مىشناسى ؟
رأس الجالوت : آرى ، مىشناسم .
پيشگويى حَيَقوق از نبوّت محمّد صلى اللَّه عليه وآله
امام عليه السلام : او گفته و كتاب شما به آن گواهى مىدهد كه : «خداوند از كوه فاران ، سخنى روشنگر آورد و آسمانها از تسبيح احمد و پيروانش پر شد . او لشكر خود را در دريا حمل مىكند ، چنانكه در صحرا حمل مىكند . براى ما كتاب نو مىآورد ، بعد از خراب شدن بيت المقدس » .
مقصودش از كتاب، قرآن است . آيا اين مطلب را مىدانى و به آن معتقدى ؟
رأس الجالوت : حيقوق پيامبر، اين مطلب را گفته و ما منكِر نيستيم .
پيشگويى داوود از نبوّت محمّد صلى اللَّه عليه وآله
امام عليه السلام : داوود در زبور گفته و تو آن را مىخوانى كه : «خدايا! به پا دارنده سنّت پس از فترت را مبعوث كن » .
آيا جز محمّد پيامبرى را مىشناسى كه چنين كارى را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت : اين گفته داوود را قبول داريم و انكار نمىكنيم ؛ ولى مقصودش از اين سخن ، عيسى بوده است .
امام عليه السلام : نفهميدى ؛ زيرا عيسى با سنّت پيش از خود ، مخالفت نكرد و با سنّت تورات ، موافق بود تا هنگامىكه خدا او را به سوى خود بالا برد .
و در انجيل نوشته : «و او سنگينىها را سبك مىكند و هر چيز را براى شما توضيح مىدهد و او به من گواهى مىدهد ، همانطور كه من به او گواهى دادم . من براى شما مثلها آوردم و او توضيح آنها را براى شما خواهد آورد» .
آيا معتقدى كه اين مطلب در انجيل هست ؟
رأس الجالوت : آرى ، انكار نمىكنم .
معجزات موسى عليه السلام
امام عليه السلام : درباره پيامبرت موسى ، سؤالى از تو دارم ؟
رأس الجالوت : بپرس .
امام عليه السلام : دليلى كه نبوّت موسى را ثابت مىكند ، چيست ؟
رأس الجالوت : معجزاتى آورد كه هيچ يك از انبياى پيش از او نياورده است .
امام عليه السلام : مانند چه ؟
رأس الجالوت : مانند : شكافتن دريا، تبديل كردن عصا به مار زنده و معجزات ديگرى كه هيچكس نمىتواند مانند آن را بياورد .
امام عليه السلام : درست مىگويى . هيچكس از مردم عادى ، كارهايى را كه موسى انجام مىداد ، نمىتواند انجام دهد ؛ ولى اگر شخص ديگرى ادّعاى نبوّت كند و معجزاتى هم داشته باشد، آيا بر شما لازم نيست كه او را تصديق كنيد ؟
رأس الجالوت : نه، مگر اينكه او هم معجزاتى مانند موسى داشته باشد .
امام عليه السلام : بنابراين چگونه شما به انبياى پيش از موسى اعتقاد داريد، در صورتىكه آنها معجزات موسى را نداشتند ؟
رأس الجالوت : لازم نيست معجزاتشان عين معجزات موسى باشد . همين مقدار كه معجزه داشته باشند ، براى تصديق نبوّتشان كافى است .
معجزات عيسى عليه السلام
امام عليه السلام : بنابراين ، چرا شما به نبوّت عيسى ايمان نمىآوريد . او هم معجزه داشت : مرده را زنده مىكرد، كور و پيس را شفا مىداد، و از گِلْ مجسمه مىساخت و در آن مىدميد و آن به صورت پرندهاى زنده در مىآمد ؟
رأس الجالوت : اينها همه نقل قول است . ما كه زمان عيسى نبودهايم تا ببينيم اين كارها را انجام داده يا نه !
امام عليه السلام : مگر زمان موسى بودهاى و معجزات او را ديدهاى؟ آيا اين طور نيست كه در مورد موسى نيز تنها اخبار افراد مورد اطمينان از ياران موسى ، معجزات او را ثابت مىكند ؟
رأس الجالوت : چرا، همين طور است .
امام عليه السلام : در مورد عيسى هم مانند موسى خبرهاى متواتر و قطعى به شما رسيده كه عيسى چه كارهايى را انجام داده است . پس چهطور موسى را تصديق مىكنيد ؛ ولى عيسى را نه ؟
دانشمند يهودى در پاسخ فرو ماند .
معجزات محمّد صلى اللَّه عليه وآله
امام ادامه داد و فرمود : در مورد محمّد صلى اللَّه عليه وآله و هر پيامبرى كه خداوند بر انگيخته نيز مطلب همين طور است .
يكى از معجزات محمد صلى اللَّه عليه وآله اين است كه او يتيم ، بينوا، چوپان و كارگر بود و نوشتن نمىدانست و كلاس درس نديده بود و با اين وصف ، پس از بعثت ، قرآنى آورد كه در آن داستانهاى پيامبران و اخبار آنها كلمه به كلمه نقل شده و خبرهاى پيشينيان و آيندگان تا قيامت در آن درج گرديده است .
علاوه بر اين ، او رازهاى مردم را بازگو مىكرد و به آنچه در خانههايشان بود ، خبر مىداد و معجزات بى شمار ديگر داشت .
رأس الجالوت : معجزات عيسى و محمّد، براى ما ثابت نشده و از اين لحاظ ، ما نمىتوانيم رسالت آنها را تصديق كنيم .
امام عليه السلام : يعنى مىخواهى بگويى اينهايى كه معجزات عيسى و محمّد را نقل مىكنند ، دروغگو هستند ؛ ولى آنهايى كه معجزات موسى را نقل كردهاند ، راستگويند ؟
درماندگى رأس الجالوت !
دانشمند يهودى پاسخى نداشت .
مناظره امام عليه السلام و بزرگ زردشتيان
سپس بزرگ زردشتيان به گفتگوى با امام دعوت شد .
امام عليه السلام از او پرسيد : دليل تو بر نبوّت زردشت چيست ؟
[۱]در اين باره، ر. ك : أنيس الأعلام ، ج ۲ ، ص ۶۱ .
[۲]بزرگ عالمان (روحانيون) يهود .